بایگانی

Archive for the ‘معماری دوره قاجار’ Category

ساختمان مجلس شورای ملی

آوریل 3, 2014 بیان دیدگاه

میدان و ساختمان بهارستان

از دهه ‏های اول قرن نوزدهم که آوازهء پیشرفت و ترقیات صنعتی اروپا،و تأثیر آن در شهرنشینی و مسائل شهری،به ایران رسید و اثری بیدارکننده در آن به‏ وجود آورد،میل به تجدید بنای ممکلت و در نتیجه نیاز به فراگیری‏»علوم‏ جدیده‏»و تغییر اصول تعلیماتی حالت ضروری به خود گرفت.در نتیجه،در دوران ولایت عهدی عباس میرزاکه خود در این کار پیشقدم‏ بود،دولت تعدادی اندک از جوانان رابه ابتکار و دستور اوبرای فراگیری‏ علوم و حرفه‏های مورد نیاز راهی اروپا کرد. از میان گروه بعدی محصلینی که در سال 1843 م عازم دنیای غرب شدند عبد الرسول خان و میرزا رضا برای فرگیری حرفهء مهندسی انتخاب گردیدند.

بازگشت این دو مصادف شد با دوران صدارات میرزا تقی خان امیر کبیر مرد بزرگ و روشنفکر ایران که تحت تأثیر پیشرفت‏ های روسیه و عثمانی قرار گرفته و به سیر ترقی ملل غرب و به موجبات‏ انحطاط اوضاع ایران واقف گردیده بود.امیر کبیر از بدو خدمت برای‏ تجدید بنای کشور تلاش همه جانب‏ای را آغاز کرد و دست به یک‏ رشته اصلاحات اساسی زد که مهمترین آن‏ها،از نظر مطالب طرح شده در این نوشته،ایجاد«مرکز تعلیم و تعلّم»است.برای تدریس در این مدسهء عالی‏ که بالاخره با نام‏»دار الفنون‏»شروع به کار کرد تعلیمات مدرن غربی از طریق استادان‏»فرنگی‏»به ایران راه یافت.بنای این ساختمان که در داخل حصار ارگ سلطانی قرار می‏گرفت به میرزا رضای نامبرده‏ در بالا محول شد.ساختمان دار الفنون مجموعهء ساده‏ای بود از کلاس‏ها و آزمایشگاه‏ها که،با راهروی عریض متکی به قوس‏های نیمه بیضوی، دورا دور باغچه مرکزی را گرفته بود.قسمتی از اطاق‏های کار در طبقهء دوم‏ قرار داشت.

نقشه ‏های میرزا رضای مهندس باشی برای اجرای ساختمان در اختیار محمد تقی معمار باشی قرار گرفت.ساختمان دار الفنون،که احتمالا اولین‏ بنای دولتی است که توسط یک معمار ایرانی تحصیل کردهء»فرنگ‏»طراحی شده، در نوامبر 1851 م.افتتاح شد،درست در همان زمان که بانی بزرگ آن،امیر کبیر، در باغ فین کاشان در تبعید بسر می‏برد و در انتظار سرنوشت شوم‏ خود بود.

در دار الفنون‏ از میان دروس متعدد،ریاضی،مهندسی،طراحی ونقشه برداری نیز تدریس‏ می‏شد و در اولین دورهء آن دوازده دانشجو در رشتهء مهندسی نام نویسی کرده‏ بودند.تهیهء چند نقشهء ارزندهء قدیمی،و به خصوص نقشه ‏های پایتخت در سال‏های 1857 و 1890 م را مرهون گروه مهندسی این مدرسه هستیم.نقشهء اول را مهندس اگوست کرشیش اطریشی معلم معماری، ریاضی و هندسه با کمک شاگردانش،محمد تقی خان که از او نام بردیم و ذو الفقار بیک و نقشهء دوم را میرزا عبد الغفار خان،ملقب به نجم الدوله،امضاء کرده‏اند.

درمیان گروه محصلین اعزامی به اروپا(در سال 1857 م)،که بیشتر آن‏ را دانشجویان دار الفنون تشکیل می‏دادند،شخصی بود به نام میرزا مهدیخان‏ که طی هشت سال اقامت در فرانسه و اخذ دیپلم دبیرستانو دیپلم مهندسی از اکل سانترال(Ecole Centrale) با تخصص در رشتهء معماری در سال 1864 م راهی میهن شد.میرزا مهدی خان در تهران سال‏ها سرگردان بود و دوران بسیار مشکلی را گذرانید تا اینکه با کمک استاد محمد معمار قمی و حاج ابو الحسن معمار باشی مأمور تهیهء قسمتی از نقشه‏ های‏ مسجد سپهسالار و عمارت بهارستان شد. طرح تعدادی از ساختمان‏های دولتمندان عصر را نیز به میرزا مهدی خان شقاقی که به لقب‏ ممتحن الدوله مفتخر شده بود نسبت می‏دهند.با میرزا رضای مهندس باشی‏ و سپس میرزا مهدی خان،که هردو تحت تأثیر اصول و قواع حرفه‏ای‏ دنیای غرب بودند،حرفهء طراحی معماری از حرفهء معمار سازندهء بنا جدا می‏شود.

ممتحن الدوله در آثار خود عناصری از معماری اروپائی را دخالت داد.یکی‏ از ره آوردهای او که با استقبال فراوان روبرو شد طرح سرسراهای بزرگ و پله کان‏های باز به سبک اروپائی بود که جای راهروها و پله ‏های بستهء معماری سنتی را می‏گرفت.از اینرو بود که در سال 1885 م،محمود خان‏ ناصر الملک،وزیر خارجهء وقت،تهیهء طرح پله‏ای شبیه پلهء کاخ‏»بوکینگهام‏ پالاس‏»را به او سفارش داد! معماری دورهء قاجار،که در نیمهء اول قرن نوزدهم میلادی در دنبال روی از معماری سنتی قرون گذشته به تدریج به کیفیت پائین‏تری رسیده بود، درنیمهء دوم همان قرن یکسره آسیب پذیرشد.به علت ارتباط با دنیای‏ غرب و گرایش زمان،معماری این دوره به آسانی تحت تأثیر معماری‏ اروپایی قرار گرفت که از راه روسیه و قفقاز و ترکیه از شمال،و خلیج فارس‏ بوشهر از جنوب،به ایران رسیده بود.معمارهای معروف محلی نیز تا حدی طرز فکر و سلیقهء تازه را دنبال کردند.یکی از این امکانات تازه که سیمای اغلب‏ شهرهای بزرگ ایران را تغییر داد پوشش ساختمان‏ها با داربست چوبی و شیروانی بود که جای بام‏های طاقی و گنبدی را می‏گرفت.علی محمد خان‏ معمار باشی،یکی از معماران معروف این دوره است که طرح ساختمان‏های‏ صاحب قرانیه،سلطنت آباد و عشرت آباد را به او نسبت می‏دهند و در آثارش‏ آمیزش معماری سنتی با معماری غریبه به چشم می‏خورد.در همین دوره‏ در معماری ساختمان‏های داخل ارگ سلطانی نیز به پیروی سلیقهء زمان تغییرات‏ مهمی داده شد.

در تمام دورانی،که ساختمان‏های حکومتی و اعیانی با معماری غربی و روسی‏ ترکیب می‏شد، ساختمان‏های مسکونی متوسط در سطح شهر و به خصوص‏ در محلات قدیمی تا حدی هم شکل و هم آهنگ با ویژگی‏ها و خصوصیات معماری‏ سنتی بنا می‏شد.به این ترتیب که فضای خانه فضای بسته‏ای بود که به وسیلهء هشتی و یا راهروئی به معبر خارج ارتباط پیدا می‏کرد.»اطاق دم دری‏»جنبهء بیرونی خانه را داشت و بقیه اطاق‏ها،با چند پبه ارتفاع، حیاط مرکزی را که‏ در میان آن حوض آب قرار داشت دور می‏زد.اطاق‏های رو به جنوب بیشتر در زمستان و اطاق‏های رو به شمال و زیرزمین و بام خانه برای زندگی تابستانی‏ مناسب بود.زیر زمین،آب انبار و گاه آشپزخانه و سرویس‏های خانه با چند پله‏ پائین می‏رفت و زیر اطاق‏ها قرار می‏گرفت.عناصر مسکن در معماری عامیانه به‏ صورت الگوئی همگانی درآمده بود و به خوبی جوابگوی شرائط اقلیمی محیط خود می‏شد.

 صاحبان باغ بهارستان

باغ كنوني بهارستان كه بناي مجلس در آن ساخته شده بخشي از باغ بزرگي است به نام باغ سردار كه محمد حسن خان سردار ايرواني ـ سردار نامدار ايراني در جنگ‌هاي ايران و روس1271ق. 1855م.  – به روزگار فتحعلي شاه قاجار در شرق تهران قديم بيرون باروي شاه طهماسبي بنياد نهاده بود، حاج علي خان حاجب الدوله ـ لقب ديگر ايشان اعتمادالسلطنه است كه مرحوم اميركبير نيز توسط ايشان به قتل رسيده‌اند ـ بخشي از آن باغ بزرگ و زمين‌هاي اطراف آن را از سردار ايرواني خريداري كرد و در آن منزل گزيد

اعتمادالسلطنه كه زمين‌هاي مذكور را به مبلغ هشت هزار تومان خريداري كرده بود در 1280ق. در دو نوبت يكبار سه دانگ و دفعه ديگر دو دانگ و نيم آنرا نزد پاشاخان امين الملك گرو گذاشت. حاج علي خان در 1285 فوت كرد و در 1289 پاشا خان امين الملك پنج دانگ و نيم بهارستان را كه در رهن او بود به حاج ميرزا حسين خان سپهسالار قزويني (مشيرالدوله) فروخت.

سپهسالار در بزرگترين بخش آن مسجد و در بخش ديگر هم منزل مسكوني احداث نموده است که خوشبختانه مطابق نيت پاك آن مرد، بعد ها به خانة ملت يعني پارلمان تبديل گرديد. در سال 1288.ق طرح عمارت اصلي مجلس ريخته شد و بناي اصلي اين عمارت در سال 1298ق، به پايان رسيد و در سال 1324ق، مجلس شوراي ملي بدانجا منتقل گرديد و جلسه‌هاي نخستين مجلس در امارت مدرسه دارالفنون داير مي‌شد. مساحت اصلي باغ و عمارات قريب پنجاه و يك هزار متر مي‌شود كه بيش از چهل و سه هزار متر آن باغ و استخر و خيابان و قريب هفت هزار متر زيربنا رفته است، بديهي است كه طرز ساختمان اصلي متناسب با عمارت پارلمان نبوده و به تدريج آن را اصلاح كرده‌اند. نخستين تعمير پس از آن بود كه محمدعلي‌ميرزاي قاجار، مجلس را به توپ بست و قسمتي از آن مخروبه گشت و همين كه مجاهدين وارد تهران شدند و محمدعلي‌ميرزا خلع شد، مختصر تعميراتي در ساختمان مجلس به عمل آمد. مرحوم ارباب كيخسرو شاهرخ، نماينده زرتشتيان و رئيس اداره مباشرت مجلس شوراي ملي، زحمات بسياري متحمل گشتند تا تكميل بناي مجلس اجرا گرديد. مخصوصاً همين كه در آذرماه 1310ش قسمتي از عمارت و اثاث مجلس در آتش سوخت، توجه بيشتري در تزئين و تكميل بنا و اثاث آن مبذول گشت. مرحوم حاجي محتشم‌السلطنه اسفندياري كه چند دوره رياست مجلس شورا را عهده‌دار شدند، در تزئين و تطبيق آن با بهترين پارلمان‌هاي دنيا كوشيدند.

ساختماني را كه امروزه به عنوان ساختمان مشروطه (موزه مجلس) و يا مجلس شوراي ملي مي‌شناسيم در واقع كاخ ميرزا حسين خان سپهسالار بوده كه در 1295هـ . ق توسط  ميرزا مهدي خان شقاقي ملقب به ممتحن الدوله و به دستور شخص سپهسالار طراحي و ساخته شد. ميرزا حسين خان كه در فكر ساختن عمارتي با شكوه در بهارستان و مسجدي بي نظير بود، براي طراحي و ساخت آنها از ميرزا مهدي خان شقاقي ملقب به ممتحن الدوله خواست تا اين امر را به انجام برساند.  ممتحن الدوله كه معماري تحصيل كرده و فردي توانا بود، استاد حسن (معمار قمي) را جهت همكاري در ساخت بناي مذكور از قم به تهران آورد. البته در اين بين افراد ديگري نيز بودند كه به او ياري رساندند چنان كه از ايشان نقل است: » پس از مراجعت از قم مرحوم سپهسالار به خيال ساختن عمارت بهارستان و مسجد افتاد و جهت طراحي و ساختن آن بنا‌ها به من رجوع گشت و من همين استاد حسن (معمار قمي) را جهت همكاري از قم به تهران آوردم و مرحوم ميرزاحسن خان منشي اسرار هم همراهي نمود و شهريه و انعام دادند و ساختن اين بناها را از مسجد ناصري(سپهسالار) و عمارت بهارستان به من و به او رجوع كردند و من مثل مهندس طراح فقط در ساختن آن بنا نظارت مي‌كردم. مرحوم آقا وجيه پيشكار سپهسالار ثاني كه طرف توجه آن مرد بزرگ بود براي اين كه ده يك از معماران ديگر بخورد متأسفانه اين خدمت معماري را از او (استاد حسن) سلب نمود و به معماران خود رجوع نمود و آن مرد معمار قمي ذوفن را از خدمت خارج نمود، و من ماندم با يك مشت معماران مورد اعتماد او كه الحمدلله ساختمان‌ها را به اتمام رسانديم.»

در مورد طراح و سازندة بناي مجلس، برخي را عقيده بر اين است كه طراح بناي مجلس شخصي فرانسوي زبان به نام فاليوس بواتال « Falius Boital » بوده است . امّا بر اساس سندي كه در هنگام تجديد بناي سردر مجلس شوراي ملي در بهار 1313 به دست آمده ايشان سازندة سردر مجلس بوده است.

ترجه متن نامه‌اي كه به خط فرانسوي و امضاي ايشان بوده عبارت است از:

«اين سردر كه براي ميرزا حسين خان سپهسالار اعظم از روي طرح و دستور مهندس فرانسوي فالي‌يوس بواتال» انجام يافته و در 15 فورية 1881 در برابر اعليحضرت ناصر‌الدين شاه براي ساختمان آن فرمان داده شد به سرپرستي استاد غلام معمار و سنگتراشي ميرزا علي‌اكبر پيكرتراش ـ فالي‌يوس بواتال».

ميرزا حسين خان كه يكي از صدر اعظم‌هاي ناصرالدين شاه قاجار بود، که سرنوشتي بهتر از امير كبير ‌نداشت، ابتدا او را به مشهد مقدس تبعيد و سپس مسموم نمودند. دربار قاجار به مجرد اينكه عمة ناصرالدين شاه ( ماه تابان خانم ملقب به قمرالسلطنه دختر فتحعلي شاه قاجار ) كاخ را ترك نمودند، ساختمان را تصرف و جزو متصرفات دولت محسوب گرديد.

باغ و عمارت سپهسالار به جهت معماري و زيبائي خاصي كه دارا بود همواره مورد توجه دربار بوده و علاوه بر پذيرائي از ميهمانان داخلي از ميهمانان خارجي نيز در آنجا پذيرائي صورت مي‌گرفته است. در اين عمارت گاهي نيز كه وليعهد موقتاً از آذربايجان به تهران مي‌آمد در آن منزل مي‌كرد، نقل است كه همسر سپهسالار در كاخ تمام ده روز اول ماه محرم عصر‌ها مراسم تعزيه زنانه بر پا مي نمود.

‌عمارت بهارستان تا انقلاب مشروطه و تشكيل مجلس شوراي ملي در اختيار دربار بود هنگامي كه فرمان مشروطيت از طرف مظفرالدين شاه صادر شد، مورخان و منجمان و شاعران جمع شده و كلمه «عدل مظفر» را براي تاريخ تأسيس مجلس( 1324.ق ) تهيه كردند.از آنجائي كه اساس مجلس شوراي ملي بر شرع مقدس اسلام گذارده شد لذا وكلاي دورة اول و دوم از حاصل كسر حقوق، غيبت‌ها و تأخيرهاي خود كاخ را از بازماندگان برادران سپهسالار خريداري نموده‌اند.

از زمان فرمان مشروطه 1285 (1324 هـ . ق) تا وقوع انقلاب اسلامي 1357 ساختمان مشروطه شاهد بر پائي بيست و چهار دوره مجالس قانون گذاري بوده است، كه در طول اين دوارن حوادث مختلف تاريخي و سرنوشت سازي بوقوع پيوست، كه اولين آن ماجراي به توپ بسته شدن مجلس توسط محمد علي شاه قاجار بوده كه منجر به ويراني و تعطيلي آن شد كه بعدها بازسازي و به تقليد از مجالس اروپائي بخصوص صحن علني مجلس فرانسه، صحن مجلس شكل گرفت و تا پايان مجلس شوراي ملي محل تشكيل مجلس بود.

در 7 خرداد 1359 نخستين دورة مجلس شوراي اسلامي در ساختمان سناي سابق تشكيل جلسه داد و در اواخر دوره ششم بود كه جلسات مجلس شوراي اسلامي در ساختمان جديد مجلس واقع در ضلع شمالي بناي مجلس شوراي ملي سابق برگزار گرديد. در حال حاضر نيمة غربي ساختمان مشروطه كه در اختيار كتابخانه مجلس گذارده شده محل تشكيل موزه مجلس شوراي اسلامي مي‌باشد.

* این نوشته برداشتی است از تارنمای موزه مجلس و چکیده مقاله دوران صد ساله تجدد در شهرسازی و معماری ایران اثر رضا مقتدر – همایون

 

نگاهي به تكيه دولت، عظيم ترين نمايشخانه تاريخ ايران

اکتبر 25, 2010 3 دیدگاه

 

تکیه دولت ، اثر مرحوم کمال الملک ، تالار سلام - کاخ گلستان

تکیه دولت ، اثر مرحوم کمال الملک ، تالار سلام - کاخ گلستان

ساختمان هاي تئاتر و نمايش از جمله بناهايي هستند که در کشور ما، متاسفانه بنا به هر دليلي، نقش کمتری در تاريخ معماري و نمايش داشته اند. ايجاد رويکردي تازه نسبت به معماري نمايش و طراحي و ساخت سالن هاي مختص نمايش خصوصا نمايش هاي سنتي و آئيني همچون تعزيه، که به عنوان «ميراث فرهنگ – معنوي یا زیباتر میراث ناملموس » از آنها ياد مي شود، از جمله مواردي است که خلا آن در معماري کشور به چشم مي آيد.به دليل اينکه نمايش در ايران عمدتا جرياني مردمي بود، از اين رو نمايش، در فضاهايي که حضور مردم بيشتر بود، همچون ميدان هاي عمومي، حياط کاروانسراها، چهار سوي بازارها، قهوه خانه ها و تکيه ها اجرا مي شد. در اين بين، تکيه دولت يکي از معدود بناهايي است که علاوه بر تاثير بسزايي که در تاريخ تعزيه داشته، به عنوان بزرگترين نمايشخانه تمام اعصار ايران نيز شناخته شده است. تکيه دولت از جمله بناهايي بود که مي توانست با حضور و تداوم خود سهم بيشتري در تاريخ معماري و نمايش ايران داشته باشد.

تاريخ احداث تکيه دولت
تکيه دولت، با فرمان ناصرالدين شاه در سال 1284 هجري قمري (البته در مورد تاريخ دقيق ساخت تکيه دولت، نقل قول هاي متفاوتي وجود دارد) و مباشرت دوستعلي خان معيرالممالك (سرپرست ضرابخانه)، طي مدت حدود 5 سال (90 – 1284 هجري قمري) با صرف هزينه اي بالغ بر سیصدهزار تومان بنا گردید (ذکاء، ص 287، 293؛ معیّرالممالک ، ص 13؛ قس اعتمادالسلطنه ، ص 88)

در زمان احداث تكيه دولت، در تهران حدود 40 تا 45 باب تكيه وجود داشت که باگذشت زمان بر شمار آنها افزوده شد و به 70 تا 80 تكيه رسيد. در اين ميان، تکيه دولت به سبب نوع معماري اش، بيش از ساير تكاياي قديم تهران همچون تکيه حياط شاهي» و «تکيه حاج ميرزا آغاسي»، توجه مورخان و هنرشناسان ايراني و غيرايراني را به خود جلب کرده بود.
در خصوص علل ساخت تکيه دولت در كتاب تاريخچه كاخ گلستان و ابنيه سلطنتي، نوشته يحيي ذكاء، آمده است: «معتبرترين و وسيعترين تكيه هاي تهران كه تعزيه هاي دولتي در آن برگزار مي شد، تكيه «حاج ميرزا آغاسي» (تکيه دولت قديم) بود كه تكيه «عباس آباد» نيز ناميده مي شد. استقبال شديد مردم بخصوص زنان ازنمايش هاي مذهبي، همچنين تنگي و كوچكي فضاي تكيه عباس آباد، لاجرم ازدحام و ناراحتي توليد مي كرد و كار اجراي شبيه گرداني را مختل مي ساخت و اقتضاي زمان و اوضاع نيز تكيه بزرگتر و وسيعتري را طالب بود، از اين رو ناصرالدين شاه ضمن دادن دستور شروع بناي شمس العماره، امري نيز براي ايجاد تكيه بزرگي در داخل ارگ سلطنتي به دوستعلي خان معيرالممالك صادر كرد.»

عکس هوائی از جانب جنوب شرقی، مکان تکیه دولت در ضلع جنوبی کاخ گلستان

عکس هوائی از جانب جنوب شرقی، مکان تکیه دولت در ضلع جنوبی کاخ گلستان


موقعيت تکيه دولت

این بنا در ضلع جنوب شرقی باغ گلستان و در جنوب غربی شمس العماره قرار داشت (بر اساس نقشة عبدالغفار نجم الملک ( نجم الدوله ) از تهران در 1309 به نقل منصوری فرد، ص 570، 577، نقشة ش 2) که قبلاً در محل آن ، انبار دولتی ارگ شهر مستقر بود (نقشة کرشیش اتریشی از تهران در 1275 به نقل منصوری فرد، ص 577، نقشة ش 1؛ ذکاء، ص 287.)

در مورد موقعيت دقيق تکيه دولت، تفاوت هايي جزئي در اسناد برجاي مانده موجود است. باوجود اين موقعيت اين بنا در جنوب غربي كاخ گلستان، کنار شمس العماره و روبه روي مسجد شاه سابق را همه تاييد كرده اند، اما در خصوص قطعه زمين مورد استفاده براي احداث اين بنا، پژوهشگران اظهارنظرهاي متفاوتي کرده اند. برخي معتقدند كه فقط منزل مسكوني اميركبير بعد از مرگش تخريب شده و به اين منظور اختصاص يافته است و برخي ديگر نيز نوشته اند كه منزل اميركبير همراه با قسمتي از زندانخانه دولتي و سياهچال كه گرمابه مخروبه اي بود و انبارهاي قديمي، محل احداث تکيه دولت بوده است.

نمای داخلی تکیه دولت

نمای داخلی تکیه دولت

معمار تکيه دولت
در دوره قاجار معماران معروفي همچون محمدتقي خان معمارباشي، معمار دارالفنون، استاد علي محمد کاشي، معمار شمس العماره، محمدابراهيم خان معمارباشي، معمار تکيه سيدنصرالدين و ميدان توپخانه و چند نفر ديگر مي زيستند، با اين وجود در هيچ يک از اسناد و منابع دوره قاجار به طور صريح به معمار يا معماران تکيه دولت اشاره اي نشده است، اما در کتاب معماران ايران؛ از آغاز دوره اسلامي تا پايان دوره قاجار، با استناد به فهرست يحيي ذکاء (مقاله معماران و استادکاران دوره اسلامي) و همچنين در مقاله آقاي عنايت الله شهيدي با عنوان تکيه دولت و بررسي هاي ناقص و نادرست درباره آن، به نقل از استاد کريم پيرنيا، استاد حسينعلي مهرين به عنوان معمار تکيه دولت ذکر شده است.

معماري تکيه دولت
ساختمان تکیة دولت مدور و آجری به قطر تقریبی شصت متر و به ارتفاع 24 متر بود (فروغ ، ص 7). این ساختمان ، سه طبقه ، و با سردابه چهار طبقه ، داشت (اعتمادالسلطنه ، ص 87). مساحت آن حدود 824 ، 2 مترمربع بود (اعتمادالسلطنه ؛ فروغ ، همانجاها؛ ریاحی ، ص 17). پی بنا سست بود و بر روی خاک دستی قرار گرفته بود و همین امر از ابتدا مشکلاتی برای مقاومت و ایستایی آن پدید آورد (منصوری فرد، ص 570؛ سرنا ، ص 163.)
تکیة دولت سه ورودی داشت : ورودی اصلی و بزرگ در ضلع شرقی تکیه برای مردان ، با دری دو لنگه و سردری جناغی ؛ ورودی ضلع غربی برای زنان ، از سمت میدان ارگ با سردر جناغی و شش منارة کوچک در دو طرف که با کاشی مُعَقَّلی پوشیده شده بود (منصوری فرد، ص 571ـ572؛ اعتمادالسلطنه ، ص 87؛ ذاکرزاده ، ص 129)؛ ورودی سوم ، راهرو پر پیچ وخم و تاریکی بود که قسمت شاه نشین تکیه را به ضلع جنوبی کاخ گلستان وصل می کرد و شاه برای ورود به تکیه از آن می گذشت (سرنا، ص 162؛ منصوری فرد، ص 574.)
در اطراف صحن ، بیست طاق (هر یک به عرض هفت ونیم متر) با دیوارها و ستونهای کاشی کاری قرار داشت و روی طاقها اتاقهایی در دو طبقه ساخته شده بود. اتاقهای طبقة اول ویژة وزرا و حکام ولایات بود که با نظارت ناظر (کارپرداز کاخ ، فراشباشی ) میان ایشان تقسیم می شد (اوبن ، ص 190؛ مستوفی ، ج 1، ص 293؛ هدایت ، ص 87). اتاقهای طبقة دوم اُرُسی داشت و مخصوص بانوان حرم بود (اورسول ، ص 160). طبقة سوم ، جایگاه نقاره چیها بود که با نرده ای حفاظت می شد (اوبن ، ص 193؛ منصوری فرد، همانجا.) اتاقِ شاه در طبقة دوم ، ارتفاع بیشتر و سردر و سقف بلندتری داشت (بنجامین ، ص 289). هنگام اجرای تعزیه پردة توری سیاهی در برابر غرفة شاه می کشیدند (مستوفی ، همانجا). ورود به اتاقها و خروج از آنها از طریق راهروهای پشت آنها صورت می گرفت (ذکاء، ص 297). صحن مرکزی را داربستی از الوار و تیرهای چوبی می پوشاند که با بستها و تسمه های آهنی درهم چفت شده و بر روی دیوارهای بنا تعبیه شده بود و سقفی گنبدی را بر روی صحن تشکیل می داد که در مواقع لزوم چادر کرباسی ضخیمی بر روی آن می کشیدند (منصوری فرد، ص 572؛ اعتمادالسلطنه ؛ فروغ ، همانجاها). پس از آنکه چوب بستها از چند جا شکست ، مهندس بتن فرانسوی به فرمان مظفرالدین شاه نیم قوسهایی آهنی به جای قوسهای چوبی کار گذاشت . نیم قوسهای آهنی دوازده عدد بود که هر کدام از پنج تکة مجزا تشکیل و با پیچ و مهره به هم وصل می شد و دیگر به پشت بندهای آجری در سقفِ اتاقهای تکیه احتیاجی نبود (ذکاء، ص 293ـ294؛ منصوری فرد، ص 576). در زمان مظفرالدین شاه (1313ـ1324) چون بیم آن می رفت که فشار پوشش باعث خرابی بنا شود، برای کاهش فشار، طبقة آخر را خراب کردند (مستوفی ، همانجا؛ ذکاء و سمسار، ج 2، تصویر 6ـ13.)

تکیه دولت در کنار عمارت بادگیر

تکیه دولت در کنار عمارت بادگیر

در وسط صحن تکیه ، سکوی گردی به شعاع تقریبی نه ونیم متر و ارتفاع تقریبی یک متر با ازارة سنگی منقوش با قاب و شمسه قرار داشت که سطح آن آجرفرش بود. در این ازاره دریچه هایی تعبیه شده بود که احتمالاً به زیرزمین گشوده می شد (ذکاء، ص 294؛ منصوری فرد، ص 574 ـ 575). در دوطرف سکو دو پلکان سه پله ای قرار داشت (منصوری فرد، ص 575؛ ذکاء و سمسار، ج 2، تصویر 6ـ3). دور سکو، محوطه ای به عرض تقریبی شش متر برای عبور اسبها و دسته های موسیقی منظور شده بود. پلکانی در شش ردیف با یک پیش آمدگی دور تا دور صحن و متصل به ساختمان مدور تکیه قرار داشت که مشرف بر صحن مرکزی و سکوی آن بود. این بخش ، مخصوص زنان بود (فروغ ، همانجا؛ اورسول ، ص 300؛ هدایت ، ص 88.)
در تکیه ، منبری بیست پله ای (فروغ ، همانجا: چهارده پله ) قرار داشت که دو دیوارة جانبی آن از مرمر یکپارچه بود. بلندی آن حدود یک طبقة تکیه بود و به سفارش معیّرالممالک در یزد ساخته شده بود (ذکاء، ص 297؛ منصوری فرد، ص 574). این منبر را در زمان انقلاب مشروطه از تکیه خارج کرده و در میدان توپخانه گذاشته بودند و شیخ فضل اللّه نوری بر آن سخنرانی می کرد (هدایت ، ص 161.)
در چهار طرف تکیه ، حوضهای پر آبی قرار داشت که نوجوانانی با لباس عربی ، غالباً بر اساس نذر والدینشان ، سقاییِ حاضران در تکیه را بر عهده داشتند (اوبن ، ص 191). در زمستان برای تأمین گرما در چند جا منقل می گذاشتند (سرنا، ص 165.)

سازه سقف تکیه دولت

سازه سقف تکیه دولت

بر اساس وصفهایی که از فضای داخلی تکیة دولت برجا مانده است ، می توان گفت که تزئین در آن بیش از معماری کلی و نمای بیرونی اهمیت داشته است ، بویژه استفاده از شمعدانهای چند شاخه و دیوارکوبها و چلچراغها و شمعها و مانند اینها که نورپردازی فضای تکیه را چشمگیر می کرد. چلچراغی در وسط سقف قرار داشت (فروغ ، همانجا) که چندی با نیروی برق روشن می شد (بنجامین ، ص 298؛ کرزن ، ج 1، ص 434). بخشی از نور تکیه ، بویژه سکوی وسط ، از چراغهای لاله فنری با کاسة بلور که فراشها حمل می کردند، تأمین می شد (مستوفی ،ج 1، ص 296). تعداد شمعهایی که در تکیه افروخته می شد، به حدی بود که با مقاطعة جمع آوری پیه و گچ شمعهای سوخته و نیمه سوخته ، بخشی از مخارج روضه خوانی تأمین می گردید (همان ، ج 1، ص 303). گذشته از منابع نور، داخل تکیه را با تاجهای گل و پارچه ها و قالیهای گرانبها و آیینه می آراستند (سرنا، ص 163؛ اورسول ، ص 299). تزئین هریک از طاقها بر عهدة یکی از رجال بود و رقابت میان آنان به شکوه بیشتر آرایه ها منجر می شد. بخشهایی نیز به درویشان اختصاص داشت که با تخت پوست ، کشکول ، بوق و تسبیح تزئین می شد (مستوفی ، ج 1، ص 301). شاه نیز اثاثی خاص تکیة دولت تدارک دیده بود ( رجوع کنید به هدایت ، ص 140).
شکوه مراسم و فضای تکیة دولت تاآنجا بود که با وجود احتیاط ایرانیان در پذیرش ورود بیگانگان به مراسم تعزیه به سبب نگرانی از واکنش نادرست آنان ، شاه و درباریان با آسودگی خاطر سیاحان فرنگی را به تکیة دولت دعوت می کردند. گزارشهای سیاحان ( رجوع کنید به الگار، ص 244؛ ظهیرالدوله ، ص 174 از حضور چرچیل در تکیة دولت سخن گفته است ) در کنار تصویرهای بر جا مانده ، به بازسازی ذهنی این بنای نابود شده کمک می کند.
با توجه به اينکه اکنون از اين بناي باعظمت اثري برجاي نمانده است، با استناد به اطلاعات موجود و همچنين تصوير رنگي اين تکيه اثرمرحوم کمال الملک که گوياترين سند معتبر باقيمانده از اين بنا است، به معرفي معماري آن مي پردازيم.
معماري تکيه دولت را، برخي محققان همچون «خانم «ارلاسرنارا»، «دکتر فوريه» و «لرد کرزن» اقتباسي از «آلبرت هال – Albert Hall» لندن يا تماشاخانه ها و آمفي تئاترهاي غربي دانسته اند. البته با توجه به اينکه سفر اول ناصرالدين شاه به اروپا در سال 1290 هجري قمري انجام گرفته و طبق اسناد تکيه دولت طي سالهاي 90 – 1284 هجري قمري ساخته شده بود، اين نظر کمي تامل برانگيز است. ساير پژوهشگران از جمله بهرام بيضائي، مهدي فروغ و يحيي ذکاء نيز معتقدند که ساختمان تکيه دولت بر اساس طرح ميدان ها و برخي کاروانسراها و تکايا طراحي و ساخته شده بود.
شکل کلي بناي تکيه دولت از بيرون به صورت منشوري 8 ضلعي بود که در داخل به يک استوانه کامل با قطر مياني حدود 60 متر تبديل مي شد. اين بنا با ارتفاعي حدود 24 متر در چهار طبقه (با احتساب سردابها و زيرزمين) با مساحت تقريبي 2824 مترمربع و گنجايش حدود 20 هزار نفر طراحي شده بود. تکيه دولت تا پيش از احداث کاخها و ساختمان هاي بلند در اواخر دوره قاجار، از بلندترين بناهاي پايتخت بود به طوري که از 5 فرسنگي شهر پيدا بود. اعتمادالسلطنه، وزير انطباعات ناصرالدين شاه، در يادداشت هاي خود در مورد تکيه دولت چنين نوشته است:

«… تکيه دولت از بناهاي بسيار عالي دولتي است که مدور و چهار طبقه ساخته شده و همه از آجر است. اين تكيه از 5 فرسنگي تهران همچون کوه عظيمي در ميان شهر پيداست و به جز اين بنا، گنبدهاي مساجد و غيره كه بسيار مرتفع هستند، هيچ نمايان نيستند…»

در هر طبقه تکيه، غرفه ها و طاق نماهايي مشرف به فضاي مركزي وجود داشتند که هرکدام براي يکي از بزرگان کشوري و اعيان در نظر گرفته شده بود. تعدادي از اين غرفه ها داراي در و پنجره هاي ارسي بودند و دسترسي به آنها، از طريق دالان ها و راه پله هاي پشت غرفه ها امکان پذير بود.

ساموئل بنجامين، در کتاب «ايران و ايرانيان» مشاهدات خود را از تكيه دولت طي سالهاي 1300 تا 1303 هجري قمري که در ايران بود، چنين مي  نويسد:

«موقعي كه از كالسكه پياده شدم، با كمال تعجب ساختمان استوانه اي شكل مجللي را در مقابل خود ديدم كه به وسعت و بزرگي آمفي تئاتر «ورونا» بود و با آجر و سنگ به سبك بسيار زيبايي ساخته شده بود.»

«… ظاهرا معمار بزرگ اين تكيه خواسته بود ثابت كند كه نقشه يك ساختمان را طوري مي توان طرح كرد كه بدون دكوراسيون و تزئين هم ابهت و جلال خود را حفظ كند. ضمنا طوري تنوع در فرم و شكل غرفه هاي اطراف به كار برده بود كه چشم را خسته نمي كرد. خود اين تنوع زيبايي خاصي به تكيه مي داد. در حقيقت معمار هنرمند، نبوغ و استعداد ذاتي خود را در اين ساختمان بي مانند نشان داده است. غرفه هايي كه براي شاه در نظر گرفته شده بود ارتفاع بيشتري داشت و بلندي سقف و سر در آن درست دو برابر غرفه هاي مجاور بود …»

«… ترديدي ندارم كه اگر اين تكيه يا آمفي تئاتر به جاي آجر، مانند آمفي تئاترهاي روم قديم از سنگ مرمر هم ساخته مي شد، باز به هيچ وجه بر زيبايي و عظمت آن افزوده نمي شد. واقعا توصيف زيبايي طاق ها و سردرهاي هلالي شكل تكيه امكان پذير نيست. ايراني ها در حقيقت استاد اين نوع معماري در جهان هستند. قطعي است كه ايرانيان طاق هاي هلالي شكل را خيلي قبل از رومي ها مي ساخته اند. رومي ها اين سبك را از ايراني ها تقليد كرده اند و با آنكه به طاق هاي هلالي شكل خود خيلي مباهات مي كنند، با اين حال هرگز كار آنها به زيبايي و اصالت كار ايرانيان نيست.»

نمای بیرونی تکیه دولت

نمای بیرونی تکیه دولت

فضاي مياني تکيه به چند بخش تقسيم مي شد؛ صحنه نمايش به صورت سكويي دايرهاي با ارتفاعي حدود يك متر و قطر 18 تا 20 متر در مرکز استوانه براي اجراي مراسم تعزيه و شبيه خواني طراحي شده بود که در چهار طرف پله هايي براي بالا رفتن از آن قرار داشت. پيرامون سکو، مسيري به عرض تقريبي شش متر براي حركت اسب ها و سربازان تعزيه درنظر گرفته شده بود. بعد از اين فضاي شش متري، فضايي براي تماشاگران، سپس پلکان هايي سنگي (با شش پله) براي نشستن پيش بيني شده بود كه تا ديواره بنا ادامه داشتند.
در اواسط سلطنت مظفرالدين شاه، فشار پوشش چوبي سقف در طبقه چهارم خرابي هايي ايجاد كرد، از اين رو براي حفظ قسمت هاي ديگر بنا، از سقف و طبقه چهارم صرف نظر شد و آن را تخريب و دو طبقه زيرين را مرمت كردند. سقف جديد تکيه نيز، که با کمک مهندسان خارجي و مصالحي از خارج تهيه شده بود، با پوششي متشکل از 12 نيم دايره آهني که با پيچ و مهره به يکديگر متصل و توسط سيم هاي فنردار آهني نگهداري مي شدند، اجرا شد.

تکیة دولت تا پایان دورة قاجار برپا بود، چنانکه جنازة مظفرالدین شاه در مراسم باشکوهی به آنجا حمل شد و تا انتقال آن به عتبات در همانجا بود (کاتوزیان تهرانی ، ص 417). در محرّم 1326 نیز محمدعلی شاه ، مطابق رسم معمول همه ساله ، به تکیه رفت و در پی هجوم جمعیت تلفاتی به بار آمد (روسیه . وزارت امورخارجه ، ج 1، ص 104). مجلس مؤسسانی که در پانزدهم آذر 1304 تشکیل شد و احمدشاه را بر کنار کرد و رضاخان را به ریاست حکومت موقت گمارد، در تکیة دولت بر پا گردید (هدایت ، ص 369.)
تکيه دولت، پس از مشروطه با نفوذ و تاثير فرهنگ و هنر غرب بر كشور و پيدايش تئاتر و نمايش جديد در ايران، ارزش و اهميت پيشين خود را از دست داد. حتي گاهي مراسمي غير از اجراي تعزيه نيز در آن برگزار شد، چنانچه در سالهاي 1302 و 1304 شمسي، با مرمت برخي از قسمتهاي تکيه، آن را براي برگزاري «نمايشگاه امتعه وطني» و تشكيل «مجلس موسسان» در نظر گرفتند.تکيه دولت، عظيمترين نمايشخانه تاريخ ايران، سالها متروک و نیمه مخروبه بود تا اینکه در 1325 ه.ش * برای ساخت شعبة بانک ملی در بازار، آن را خراب کردند و بیشتر عرصة آن زیربنای بانک گردید (ذکاء، ص 310؛ شهیدی ، ص 14.)

******

* این مقاله ارزشمند برداشتی است از دانشنامه جهان اسلام و همچنین سایت  دید هفتم و نیز آرشیتکت نمونه . همایون

* بر خلاف تصور کثیری که  باور داشتند این بنا در زمان پهلوی اول ( رضا شاه ) تخریب گردیده ، تاریخ ذکر شده 5 سال بعد از تبعید پهلوی اول و در زمان پهلوی دوم ( محمد رضا شاه ) می باشد. همایون

منابع :
محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه ، المآثر و الا´ثار ، در چهل سال تاریخ ایران ، چاپ ایرج افشار، ج 1، تهران : اساطیر، 1363ش حامد الگار، دین و دولت در ایران : نقش عالمان در دورة قاجار ، ترجمة ابوالقاسم سرّی ، تهران 1369ش ؛
اوژن اوبن ، ایران امروز،1907ـ1906: سفرنامه و بررسیهای سفیر فرانسه در ایران ، ترجمه و حواشی و توضیحات از علی اصغر سعیدی ، تهران 1362 ش ؛
ارنست اورسول ، سفرنامة اورسل : 1882 میلادی ، ترجمة علی اصغر سعیدی ، تهران ?] 1352 ش [ ؛
سمیوئل گرین ویلر بنجامین ، ایران و ایرانیان : عصر ناصرالدین شاه ، ترجمة محمدحسین کردبچه ، تهران 1363 ش ؛ امیرحسین ذاکرزاده ، سرگذشت طهران : گزیده ای از آداب و رسوم مردم طهران ، تهران 1373 ش ؛
یحیی ذکاء، تاریخچة ساختمانهای ارگ سلطنتی تهران و راهنمای کاخ گلستان ، تهران 1349 ش ؛
یحیی ذکاء و محمدحسن سمسار، تهران در تصویر ، عکاسی علی خادم ، تهران 1369ـ1376 ش ؛
روسیه . وزارت امورخارجه ، کتاب نارنجی : گزارش های سیاسی وزارت امورخارجه روسیه تزاری در بارة انقلاب مشروطة ایران ، ج 1، ترجمة حسین قاسمیان ، چاپ احمد بشیری ، تهران 1367 ش ؛
محمدامین ریاحی ، «هنرهای زیبا در ایران امروز»، هنرومردم ، دورة جدید، ش 71 (شهریور 1347)؛
کارلا سرنا، مردم و دیدنیهای ایران ، ترجمة غلامرضا سمیعی ، تهران 1363 ش ؛
عنایت اللّه شهیدی ، «امیرکبیر و تکیة دولت »، جهان کتاب ، سال 6، ش 19ـ20 (بهمن 1380)؛
علی بن محمدناصر ظهیرالدوله ، سفرنامة ظهیرالدوله همراه مظفرالدین شاه به فرنگستان ، چاپ محمداسماعیل رضوانی ، تهران 1371 ش ؛
مهدی فروغ ، «تکیة دولت »، هنرومردم ، دورة جدید، ش 29 (اسفند 1343)؛
محمدعلی کاتوزیان تهرانی ، مشاهدات و تحلیل اجتماعی و سیاسی از تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ، تهران 1379 ش ؛
جرج ناتانیل کرزن ، ایران و قضیة ایران ، ترجمه غ . وحید مازندرانی ، تهران 1349 ش ؛
عبداللّه مستوفی ، شرح زندگانی من ، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دورة قاجاریه ، تهران 1360 ش ؛
دوستعلی معیّرالممالک ، وقایع الزمان ( خاطرات شکاریه )، چاپ خدیجه نظام مافی ، تهران 1361ش ؛
محسن منصوری فرد، مجموعه مقالات کنگرة تاریخ معماری و شهرسازی ایران : 12ـ7 اسفند ماه 1374، ارگ بم ـ کرمان ، به کوشش باقر آیت اللّه زاده شیرازی ، ج 3، ] تهران [ : سازمان میراث فرهنگی کشور، 1375؛
مهدیقلی هدایت ، خاطرات و خطرات ، تهران 1363 ش .

عمران و نوسازي در دوران قاجار

اکتبر 9, 2010 بیان دیدگاه

شمس العماره - کاخ گلستان

معماري و شهرسازي ايران در دوران طولاني تاريخ خود فراز و نشيب هاي بسيارداشته و در شکل گيري آن شرائط اقليمي و ميراث فرهنگي بيش از عوامل ديگر تأثير گذارده است. روند معماري عاميانه و مردمي، که در آن تنها از مصالح بومي امکان استفاده فراهم بود، در ادوار مختلف، تنها با تغييراتي جزئي، تداوم داشته است در حالي که در معماري حکومتي و سالاري با توجه به قدرت حکومت و امکانات مالي دولتمردان، مصالح تازه و گران تر به کار مي رفت و از سازندگان چيره دست تري استفاده مي شد و به اين ترتيب در سيماي ظاهري وتزئينات معماري تغييرات اساسي به وجود مي آمد.

در زمان به حکومت رسيدن آغا محمدخان قاجار (1200-1211هق/ 1785-1795م) و آغاز سلسله قاجاريه و با پشت سرگذاردن يورش افغان ها و حکومت افشار و بالاخره پادشاهان زند هنر ايران با هنر دوران شکوفائي و درخشان پادشاهان صفوي (907-1135هق/1501-1722م) فاصله زيادي گرفته بود. نابساماني اوضاع سياسي و اجتماعي و فقدان يک حکومت قدرتمند مرکزي نيز آباداني و رونق پيشين را به رکود کشانده بود. فتح تهران به دست آغامحمدخان و انتخاب شهرکي فاقد زيربناي شهري به عنوان دارالسلطنه، مسائل بسيار به وجود آورد. کوشش برخي از پادشاهان قاجار، به خصوص فتحعلي شاه و ناصرالدين شاه نيز در نوسازي تهران و تبديل آن به يک پايتخت چندان موفق نبود. تهران به علت نزديکي به رِي و دارا بودن آب و هواي مساعد و به خصوص قرار گرفتن در مسير راه شرق به غرب از دوران صفوي محل اُطراق پادشاهان اين سلسله در مسير راه خراسان بود. بناي بازار و اولين حصار خشتي روستاي تهران متعلق به زمان شاه طهماسب (961ه ق) است.1 پس از او شاه عبّاس اول نيز چهارباغ و»چنارستاني»محصوردرآن ترتيب داد.2 به گفته سر تامس هربرت، تهران دراين زمان سه هزارخانه داشت.3 پس از آن شاه سليمان در چهارباغ محصور که بعدها به ارگ سلطاني معروف شد اولين «ديوان خانه» سلطنتي و چند ساختمان ديگر را بنا نهاد.4

با شکست اشرف افغان، نادرشاه که مرکز حکمرانيش درخراسان بود حکومت تهران را درسال 1154ه ق/1741م به پسر ارشدش رضا قلي ميرزا سپرد امّا با انقراض اين سلسله و به علت نزديکي تهران به قلمرو قبيله قاجار، که در استرآباد بود شهر عملاً در دست اين ايل قرار گرفت. درسال 1172هق/ 1762م کريم خان زند تهران را از رقيب خود باز ستاند و حصار شهر را که رو به ويراني گذارده بود به دست استاد غلامرضا تبريزي تعمير کرد و دورادورآن برجهاي ديده باني ساخت و خندق کشيد.5 وي در ديوان خانه مقدمات جلوس خود را فراهم آورد امّا سرانجام به دلائلي درسال 1190هق/1776م شيراز را به عنوان پايتخت حکومت زند انتخاب کرد. به اين ترتيب، آغامحمدخان توانست مجدداً به تهران وارد شود و آنرا به عنوان دارالخلافه خود برگزيند. سرسلسله قاجار پس از لشکر کشي به شيراز و فتح آن دستور تخريب قصر وکيل را صادر کرد و مصالح آنرا براي تزئين بيشتر «ايوان تخت» که اساس آنرا کريم خان زند بنا کرده بود به تهران آورد. اولين تغييرات اساسي در ساختمان اين تالار درهمين زمان انجام شد.
معماري اين بنا، با وجود تغييرات متعدّد، شيوه معماري دوره زند را با تالار دوستوني که مختص اين دوره بود حفظ کرد. آغا محمدخان در مدت يازده سال سلطنت خود در محوطه ارگ بناي ديگري را نيز پي ريزي کرد که آنرا «عمارت خروجي» نام نهاد. اين بنا شامل تالار گلستان، سالن موزه قديم و صندوق خانه بود و اسم گلستان که امروز به مجموعه ارگ اطلاق مي شود خاطرهاي از تالار مزبور است. تعميرات و بازسازي باغ تخت شيراز مربوط به دوره اتابک قرچه نيز از آثاراوست که در آن زمان عنوان باغ تخت قاجار گرفت.6 با تمام بي رحمي و ستمگريِ آغا محمدخان در اين ترديدي نيست که پس از نادر شاه او اولين کسي بود که توانست دوباره ايالات از هم پاشيده ايران را تابع حکومت مرکزي کند.7 پس از قتل آغا محمدخان، برادر زاده و وارث او باباخان فرمانفرماي پارس به نام فتحعلي شاه (1211-1250هق/1797-1834م) به سلطنت رسيد. تهران در اين زمان به گفته ژ. آ. اُلويه داراي پانزده هزار نفر جمعيت بود و محيط شهر به دو مايل مي رسيد.8 با توجه به طرح هاي ساختماني که در زمان فتحعلي شاه انجام شد عنوان نخستين سازنده پايتخت جديد به وي اطلاق مي شود. اين پادشاه که پيرو رسوم سلطنتي ايران و نيز حامي و مشوّق هنر و ادبيات بود در دوران دراز حکومتش بناهاي نسبتاً مهمي در پايتخت و شهرهاي ديگر ايران ساخت.
تعدادي از اين بناها به دستور شخص او ساخته شد و باني تعدادي ديگر دولتمردان حکومتي بودند. در داخل ارگ، فتحعلي شاه بناي «عمارت خروجي» آغا محمدخان را به پايان رسانيد. اين ساختمان هشتاد سال بعد به دستور ناصرالدين شاه تخريب شد تا جاي آن را آب نمائي بگيرد که تا مقابل عمارت شمسالعماره و عمارت بادگير ادامه يابد. بناي فرح آباد يا عمارات اندرون نيز در شمال ارگ بنا شد که اطاق هاي حرم خانه و تالارهاي آن در دو طبقه دورا دور يک باغچه مربع را فرا مي گرفت. در ضلع جنوبي باغ «عمارت بادگير» ساخته شد که حوضخانه وسيع و تالارهاي آن بوسيله چهار بادگير بلند تهويه مي شد و هواي خنک در سراسرساختمان به گردش درمي آمد. در ميان اين حوضخانه آب نماي مرمري وجود داشت که آب از جوئي با کاشي آبي به آن مي ريخت. در همان ضلع جنوبي باغ ساختمان ديگري نيز بنا شد که به علت آينه کاري هاي داخليش آنرا «تالار الماس» ناميدند.

پادشاهان قاجار بنا به عادت ايلي اغلب فصل گرماي تهران را در خارج از شهر مي گذراندند و به اين ترتيب اقامت گاه هائي بيرون از باروي تهران براي خود بناکردند. درسال1221هق/1806م، فتحعلي شاه درشمال سلطانيه اقامتگاهي تابستاني ساخت و دستور داد تا در چشمه علي دامغان نيز منزلگاهي بنا کنند. درشمال شرقي حصارتهران قصرقجر روي تپه اي بناشد ودر دامنه آن باغ هاي وسيع مطبقي قرار گرفت. درهمکف اين قصرسالن بزرگ مربع شکلي بنا شد که در ميان آن حوض مرمري قرارداده بودند. درطبقه دوم قصر تالار بزرگ آينه قرار داشت و درداخل ساختمان سقف ها و ديوارها گچبري شده و با طلا رنگ آميزي شده بود. در هر بدنه ديوار مناظر شکار و مجالس بزم درون قاب هائي با گل هاي برجسته نقاشي شده بود. در سطح پائين باغ استخر وسيعي بود که نماي قصر در سطح آن منعکس مي شد.9 ساختمان قصر قجر در سال 1223ه ق/1808م به اتمام رسيد امّا پس از ناصرالدين شاه به تدريج رها شد و رو به ويراني رفت به طوري که تا سال 1370ه ق از آن اثري بجا نمانده بود.10

درکرج نيز کاخ تابستاني سليمانيه در ميان باغ هاي وسيع به سال1224هق/ 1809م احداث شد که از مجموعه آن تنها يک تالار و قسمتي از باغ بجا مانده است. اقامتگاه محبوب فتحعلي شاه کاخ نگارستان بود که در شمال شرقي حصار دارالسلطنه واقع شده بود و ساختمان آن درسال 1226هق/1811م به اتمام رسيد. اين کاخ نيز درميان باغ بزرگي قرارداشت وتالار پذيرائي هشت ضلعي، يک کوشک گنبددار و اطاق ها و تالارهاي اندروني مجموع آنرا تشکيل مي داد. از اين اقامتگاه نيز تنها کوشک گنبددار و قسمتي از باغ آن بجا مانده است (تصوير1).11

درهمين سال، فتحعلي شاه سردرکنوني باغ فين در کاشان را ساخت و نيز صفّه اي سرپوشيده در ميان آن باغ بنا نهاد. درباغ تخت شيراز هم تعميرات مجدد و اساسي به دستور وي انجام شد. درهمين شهر رضاقلي ميرزا نايب الاياله وقت نيز ساختمان زيبائي در باغ دلگشا که گذشته اي تاريخي داشت بنا کرد و هم چنين حسينعلي فرمانفرما فرزندفتحعلي شاه و حاکم شيرازدرسال 1225هق/ 181م، در «باغ نو» که يادگاري از دوران صفوي بود، کاخي ساخت.

مهمترين بناي مذهبي اين دوره مسجد سلطاني يا مسجد شاه تهران است که بناي آندرسال 1240هق/1825م پايان يافت- مسجد شاه براساس اصول معماري سنتي ايران بناشده است. چهار ايوان در اضلاع آن به حيات مربع وسيع مسجد باز مي شود. ورودي مسجد در شمال و زير يک طاق قوسي مقرنس با نقوش گياهي است و اطراف آن با کاشي هاي خشتي هفت رنگ لعاب دار پوشيده شده است. ايوان جنوبي مسجد بزرگ ترين ايوان آن است که به مقصوره گنبدداري وارد ميشود و محراب اصلي در انتهاي آن قرار گرفته است. ماده تاريخ مسجد نيز اين مصرع است: «که شد زقبله عالم بناي قبله عالم.» (تصوير 2)

در بازار چهار سوي تهران مسجد زيباي ديگري است به نام مسجد عزيزالله که درسال 1246هق/1831م بنا شده و داراي کاشي هاي خشتي هفت رنگ و گره کاري هاي ظريف الوان است. بازار، مسجد و مدرسه خان مروي (فخريه) نيز از آثار ارزنده معماري اين دوره در تهران به شمار مي آيد. باني اين مجموعه فخرالدوله حاکم مرو بود. مدرسه سلطاني کاشان نيز به دستورحاجي حسين خان صدراعظم وحاکم کاشان به سبک مدارس اصفهان در 1229هق/1813م ساخته شد. اين مدرسه گنبد عظيم آجري و شبستان هاي وسيع و بادگيرهاي گچي دارد. نام معمار اين مدرسه، «محمّد شفيع»، بر دو جرز صفحه جنوبي آمده است. در اين

مدرسه کتيبه هاي خوش خط زيبائي نيز به خطّ محمدتقي بن حسيني و ابراهيم بن محمدرضا به چشم مي خورد.

درسنندج نيز امان الله خان، والي کردستان، مسجد دارالاحسان را درسال 1228هق/1812م بنا کرد. شبستان اين مسجد با کمک بيست و چهار ستون سنگي بنا شده و دو گلدسته مزّين کاشي دارد. در سنندج مسجد ديگري نيز بنا شد به نام مسجد سلطاني که نمونه کاملي از مساجد دوره قاجار به شمار مي رود. مسجد سلطاني بروجرد هم در زمره مساجد اين دوره است.

يکي از بزرگ ترين مساجد ايران، مسجد شاه چهار ايوانه قزوين است که در دوره فتحعلي شاه بر روي باقيمانده آثار مسجدي از دوره صفوي بنا شد. در اواخر دوران سلطنت همين پادشاه، در کاشان نيز ساختمان مسجد آقا بزرگ آغاز شدکه در کتيبه خشتي سردر آن قصيده مادّه تاريخ و نام باني آن حاج ملامهدي نراقي دوّم، ملقب به آقا بزرگ به سال 1248ه ق آمده است. ساختمان مسجد پس از بيست سال بوسيله فرزند باني آن به اتمام رسيد. مسجد آقا بزرگ يکي از زيباترين مساجد ايران است که درآن آجر خالص به کار رفته و حجم و تناسبات زيبائي دارد.12

فتحلي شاه پس از جنگ دوم و شکست از روسيه و انعقاد عهدنامه ننگين ترکمنچاي با از دست دادن قسمتي از ولايات شمال غربي و نيز برخي از مراکز تمدّن کهن ايران، در سال هاي آخرين سلطنت خويش شوق سازندگي را از دست داد و دارالسلطنه تهران را نيز به حال خود رها کرد تا آنجا که به نوشته يکي از سيّاحان اروپائي هيچ يک از شهرهاي ايران سيمائي تا به اين حد محقر نداشت.13

در دوران سلطنت محمدشاه (1250-1264هق/1834-1847م) و افزايش جمعيت تهران، شهر بيرون ازحصار و به سوي شمال و دامنه هاي توچال، که مبداء آب هاي خنک شميران بود، توسعه يافت. به اين ترتيب باغ ها و خانه هاي ييلاقي در عبّاس آباد و محمديه و غيره به وجود آمد. پادشاه نيز قصر محمديه را در نزديکي باغ فردوس بناکرد. ازآنجا که در اين زمان قنات هاي قديمي ديگر براي دارالسلطنه کافي نبود، حاجي ميرزا آقاسي (اعتمادالدوله) دومين صدر اعظم محمّد شاه اقدام به حفر قنات هاي تازه کرد و نيز دستور داد مجرائي به طول چهل و دو کيلومتر براي برگرداندن بخشي از آب هاي کرج به سوي وصف نار، يافت آباد و سپس تهران ايجاد کنند.14

اولين نقشه تهران که توسط بِرِزين (Berezin)15جهانگردو شرق شناس روسي تهيه شد نشان مي دهد که چگونه کوچه هاي تنگ روستاي سابق تهران اطراف بازار را که فعال ترين بخش شهر بود و به دروازه شاه عبدالعظيم باز مي شد احاطه کرده اند. بر پايه همين نقشه محله چاله ميدان، عودلاجان در شرق و سنگلج در غرب تهران خلوت به نظر مي رسد. باغ هاي درون حصار نيز در حوالي باروي شهر گسترده بوده است. نيز در اين نقشه به خوبي ديده مي شود که فضاي شهري سازمان دهي نشده و در مدت چهارده سال سلطنت محمد شاه در داخل ارگ نيز تغييرات عمده اي صورت نگرفته است. با اين همه، بازسازي بناي امامزاده اسمعيل (خيابان سيروس) و مسجد حاج رجبعلي (خيابان بوذرجمهري) در اين دوره انجام گرديد. امامزاده اسمعيل داراي صحن و دو گلدسته بلند و مسجد محقري است و باني بازسازي آن عيسي خان بيگلربيگي بود. مسجد حاج رجبعلي داراي شبستان هاي تابستاني و زمستاني وايوان مدرسي مسجد مزيّن به کاشيکاري گره اي خوش طرح و ايوان است. در وسط قطعات کاشي کلمات «الله» و «علي» را با کاشي و رسم الخط کوفي، به سبک دوران صفوي و مدرسه شاه سلطان حسين، نقش کرده اند. نام استاد بنّا بدين ترتيب ثبت شده است: «عمل کمترين استاد محمدقلي شيرازي سنه1262».16مدرسه و حمام و بازار ابراهيم خان در کرمان نيز از بناهاي دوره محمد شاه است که ابراهيم خان ظهيرالدوله حاکم کرمان بنا نهاده است. کتيبه تاريخ بناي مسجد از صباي کاشاني است که با خط خوش بر آن نقش شده:

زد صبا نيز ازپي تاريخ اين وآن رقم
سلسبيل از جود ابراهيم درجنب سبيل.17

بيماري طولاني محمد شاه، ناتواني وزرا، و تشديد رقابت روس و انگليس در ايران کار عمران کشور را در سال هاي پاياني زندگي اين پادشاه به رکود کامل کشاند. محمد شاه روزهاي آخر بيماري خويش را در قلعه محمديه گذراند و در همان جا نيز جان سپرد.18

با آغاز پادشاهي ناصرالدين شاه (1213ه ق/1848م)، کار نوسازي پايتخت، که افزايش جمعيت و گسترش روز افزون سطح شهر و تمرکز روزافزون امور دولتي در تهران آن را ضروري تر از پيش کرده بود، از سر گرفته شد. صدارت ميرزا تقي خان امير نظام (1265-1268 هق/1848-1851م) نيز عامل مهمي در انجام اصلاحات اساسي بود. ايجاد «مرکز تعليم و تربيت» را که پيامدهاي گسترده اي در فرهنگ ايران داشت و سرانجام با نام دارالفنون شروع به کار کرد بايد از جمله نوآوري هاي اين بزرگ مرد دانست. توجه به علوم و صنايع جديد که از دوران عباس ميرزا و محمد شاه شروع شده بود با اين اقدام اميرکبير امکانات بيشتر يافت. بناي دارالفنون درسال 1226ه ق درمحل سابق سربازخانه قديمي ارگ آغاز شد. نقشه آن را ميرزارضاي مهندس، که در زمان عباس ميرزا براي تحصيل علم مهندسي به انگليس اعزام شده بود، طراّحي کرد و ساختمان زير نظر بهرام ميرزا و توسط محمدتقي خان معمارباشي بنا شد. قسمت شرقي اين بنا درسال 1267ه ق مورد استفاده قرار گرفت و همه ساختمان در سال 1269 به پايان رسيد. درگوشه شمال شرقي اين مدرسه نيز تالار تآتري ساخته شد که درآن از جمله نمايشنامه هائي از «مولير» ترتيب دادند. ساختمان دارالفنون مجهز به سالن هاي آزمايشگاه و نيز کتابخانه معتبري بود.19 از اقدامات ديگر اميرکبير بايد به تأسيس مريضخانه دولتي (1268ه ق) يعني اولين بيمارستان ايران اشاره کرد. سرپرست بيمارستان ميرزا محمد حکيم باشي و مسئول مداواي بيماران دکتر کازولاني بودند. دکتر پولاک معلم طب دارالفنون شاگردان خود را براي آموختن طب تجربي به اين بيمارستان مي فرستاد.20

در زمان صدارت امیر کبیر تیمچه و بازاری نیز در محو طه بازار امیر تهران ساخته شد (1267 ه ق ) که اولی تیمچه اتابکیه و دومی بازار امیر نام گرفت. بازار امیر از مهمترین بازارهای تهران شد و سرای آن شامل دو طبقه و در مجموع سیصد و سی و شش حجره بود.12 ميدان توپخانه و عمارات توپخانه و سبزه ميدان نيز در اين زمان بنا شد و نوسازي دهنه بازار و چند حمام مرمر و هم چنين تعدادي خانه در خارج از حصار تهران از آثار صدارت اميرکبير است.

مقايسه نقشه بِرِزين و نقشه اگوست کرشيش (Auguste Krziz) افسر مهندس اطريشي و استاد دارالفنون که ده سال پس از حکومت ناصرالدين شاه تهيه شد22 به خوبي نشان مي دهد که تا چه حد بافت شهر قديمي در داخل حصار فشرده شده و در نتيجه باغ ها و فضاهاي سبز داخل حصار از ميان رفته و جاي خود را به سطح شهر داده است. با از ميان رفتن اين فضاها بود که محله هاي عودلاجان، چاله ميدان و سنگلج توسعه يافت. در اين زمان جمعيت تهران به حدود صدوبيست هزار نفر مي رسيد. کاخ نياوران، دوشان تپه و قصر فيروزه نيز در همين دوران بنا شد. از طرف ديگر، با ورود نمايندگان سياسي، تجّار و جهانگردان غربي به ايران محله اروپائي نشيني در شمال باروي تهران به تدريج شکل مي گرفت. از ابداعات معماري دهه 1280ه ق ساختمان تکيه دولت و عمارت شمس العماره است که هر دو به سرپرستي و زير نظر دوستعلي خان نظام الدوله معيرالممالک خزانه دار در داخل محوطه ارگ بنا شد. تکيه دولت بنائي مدوّر و سه طبقه از آجر و مرکب از حجره ها و طاق نماهائي بود که با کاشي هاي معرّق تزئين يافته بود. قطر دايره اين محوطه شصت متر و ارتفاع آن بيست وچهار متر بود و در مرکز آن سکوي گردي به ارتفاع يک متر براي تعزيه و نمايش هاي مذهبي قرار داشت که به آن «تخت» مي گفتند. معماري تکيه دولت در حالي که فضاي معماري سنتي ايران را حفظ کرده بود براي زمان خود شکل تازه اي داشت. اين بناي زيبا و تاريخي متأسفانه درسال 1325 شمسي تخريب شد.23 ساختمان شمس العماره، که يکي از بناهاي تاريخي و با ارزش تهران به شمار مي آيد، اثر استاد علي محمد کاشي است. اين بنا دو برج متقارن چند طبقه دارد که در بالاي هرکدام مهتابي سرپوشيده اي قرار گرفته که درآن زمان نه تنها بر تمام پايتخت بلکه بر نقاط دور دست اطراف نيز اِشراف داشت. (تصوير3)

در بيست و يکمين سال سلطنت ناصرالدين شاه (1285ه ق) طرح عمراني وسيعي براي پايتخت درنظرگرفته شد و اجراي آن به مستوفي الممالک وزيرماليه و ميرزا عيسي خان وزير شهر تهران محوّل گرديد.24 باروي قديمي شهربه طول شش و نيم کيلومتر که مساحتي حدود دوازده کيلومترمربع را در برمي گرفت تخريب شد و حصار و خندق جديد به شکل هشت ضلعي نامنظم به طول هيجده کيلومتر و نيم ساخته شد تا مساحتي حدود سي و يک کيلومترمربع را در برگيرد. اين باروي جديد داراي دوازده دروازه تزئين شده و کاشيکاري شده بود. امّا به ادّعاي کارلا سِرِنا (Carla Serena) اين دروازه ها بيشترجنبه تشريفاتي داشتند تا واقعي.25طرح اين «حصار ناصري» را يکي از استادان فرانسوي دارالفنون به نام مهندس بوهلر (Alexandre Buhler)تهيه کرد26و اجراي آن چند سالي به طول انجاميد. دراين طرح، ميدان مرکزي شهر، توپخانه، در شمال شرقي ارگ قرار گرفت و خيابان تازه ساز»الماسيه» با دکّه هاي صنايع نو محله ارگ را به آن متّصل مي کرد. در اطراف اين ميدان که تحت نظر محمد ابراهيم خان معمارباشي ساخته شد حجره هائي براي استقرار توپ ها بنا کردند و طبقه فوقاني آن را به سکونت توپچيان اختصاص دادند، بنا به گفته اورسُل (E. Orsolle) در 1300هق/1882م اين ميدان به سرعت به شلوغ ترين نقطه شهر تبديل شد.27

نقشه دقيقي که تحت سرپرستي عبدالغفّار (نجم الملک) استاد دارالفنون در اواسط سال 1308ه .ق/1890م به اتمام رسيد28محدوده شهر را در ميان باروي جديد با جزئياتش به خوبي نشان مي دهد. فضاي شهر به نسبت دوره فتحعلي شاه به چهار برابر رسيد و با توسعه شهر به سمت شمال ارگ سلطنتي در مرکز شهر قرار گرفت. عبدالغفّار در حاشيه نقشه خود که در سال 1309هق به چاپ رسيد جمعيت تهران را دويست و پنجاه هزار نفر و تعداد خانه ها را هيجده هزار برآورد مي کند. در همين سال ها چهار خط «واگن اسبي» دو خط شمال جنوبي و دو خط شرقي غربي از سوي ميدان توپخانه مسيرهاي اصلي شهر را طي مي کرد.29

درخلال سفرهاي ناصرالدين شاه به فرنگ (1290هق/1873م1295-هق/ 1878م و 1317هق/1889م) چند ساختمان جديد به مجموعه ارگ اضافه شد، از جمله عمارت گالري به عنوان موزه نقاشي ايراني و فرنگي و کاخ ابيض- که در محل کلاه فرنگي فتحعلي شاهي بوسيله معماران مهدي و صادق کاشي بنا شد- براي جا دادن هديه هاي ارزنده سلطان عبدالمجيد پادشاه عثماني. با اين ترتيب، محوطه ارگ بيشتر ساختمان هاي دوره ناصري را در برگرفت. در خارج از حصار، کاخ سلطنت آباد (1305هق/1887م) نيز درباغ بزرگي با ساختمان هائي جدا از هم بنا شد. در مرکز باغ ساختمان دو طبقه اي با حوضخانه اي بزرگ و طاق مقرنس در مقابل استخري وسيع قرار گرفت. از مجموعه سلطنت آباد برج هشت ضلعي پنج طبقه و تالار بار عام آن با کاشيکاري هايي از تصاوير ايراني و فرنگي هنوز برجاست. در عشرت آباد نيز خوابگاه اصلي به صورت يک برج چهار طبقه با مهتابي سرپوشيده و ستون هايي به تقليد از ساختمان هاي دوره صفوي هنوز باقي است. اطراف اين برج چهارده ساختمان کوچک مجزا دورادور يک آب نماي مدور، براي همسران شاه احداث شده بود. در شرق تهران نيز کاخ ياقوت در سرخه حصار در دامنه تپه هائي به صورت بناي مدوّري که دور تا دور آن را ايواني با ستون دور ميزد بنا شد. در غرب پايتحت باغ شاه به صورت دايره وسيعي که چهار خيابان اصلي محورهاي آنرا تشکيل مي داد احداث گرديد.
در مرکز باغ نيز استخر مدوري قرار داشت که جزيره اي را در ميان گرفته بود و نهرهائي از کاشي آبي در امتداد خيابان هاي باغ در جريان بود. در 40 کيلومتري شمال تهران هم عمارت شاهي «شهرستانک»، مرکّب از يک بناي اصلي و ساختمان هاي جانبي و چند حياط داخلي ساخته شد.30 در دوشان تپه نيز قصر فيروزه به طرّاحي ممتحن الدوله و بنّائي شير جعفر، معمارِ دربار، احداث گرديد.

از اقدامات مهم ديگري که در اين دوران صورت گرفت عقد قرارداد احداث راه آهن تهران به شاه عبدالعظيم، به طول هشت کيلومتر، با يک شرکت بلژيکي بود. اين راه درسال 1305هق/1887م آماده بهره برداري شد.31 در شهرهاي ديگر ايران نيز دولتمردان باني کاخ ها و باغ هائي شدند، از آن جمله علي محمدخان قوام و فرزند وي رضاخان قوام الملک که ديوانخانه بيروني (نارنجستان) و اندروني آنرا با باغ و باغچه در شيراز بنا نهادند. علي محمد خان در باغ گلشن عفيف آباد نيز اقامت گاه بزرگي ساخت. درچند کيلومتري ماهان نيز نصرت الدوله فيروز حاکم کرمان باغ بزرگي احداث کرد (1308ه/1890م) که در ابتدا و انتهاي آن دو ساختمان تابستاني و زمستاني قرار داشت و به باغ شاهزاده معروف شد.

ناصرالدين شاه شخصاً به ساختن هيچ بناي مذهبي مهمي مانند مسجد و يا مدرسه طلاب اقدام نکرد ولي در زمان سلطنت وي شماري از ديوانيان به ايجاد يا تعمير بناهاي عام المنفعه مذهبي دست زدند. از آن جمله بناي بازار، مسجد و مدرسه شيخ عبدالحسين است که از محل ثلث ميرزا تقي خان امير کبير و به سعي شيخ عبدالحسين بنا شد. بناي مسجد با تعيمرات بعدي روحيه معماري اصيل خود را از دست داد ولي مدرسه جنب آن، چهار ايواني با حجره هاي دو طبقه و کاشيکاري معرّق و گره کاري، از بناهاي ممتاز آن دوره بود. کارهاي چوبي مدرسه و پنجره هاي مشبّک درها از بهترين نجّاري هاي قرن سيزدهم قمري به شمار مي رود. بر روي يکي از اين درها اين عبارت کنده شده است: «به فرمايش آقا يوسف صورت اتمام پذيرفت، عمل استاد نوروز تهراني 1279» و بر چهار چوب آن نيز آمده است: «الهي تا در رحمت گشوده زآسمان باشد/ گشادهاين درعالي به اين عالي مکان باشد.»32

ميرزا حسين خان سپهسالار قزويني صدر اعظم ناصرالدين شاه، که از رجال ترقي خواه و روشنفکر عصر بود، در سال (1296هق/1878م) بناي مسجد و مدرسه سپهسالار رادرتهران آغاز کرد و برادرش ميرزا يحيي خان مشيرالدوله آن را به پايان رساند. ميرزا مهدي خان شقاقي، اولين مهندس ايراني که از بخش معماري مدرسه سانترال پاريس درسال 1864م ديپلمه شده بود، در طرح اين مسجد و نيز طرح ساختمان عمارت بهارستان که بعدها محل مجلس شوراي ملي شد دخالت داشت.33 بناي با شکوه مسجد سپهسالار شامل جلوخان و سردر و دهليز و ساختمان دو طبقه حجره ها و چهار ايوان، مقصوره و گنبد، شبستان و هشت گلدسته و مناره کاشيکاري شده و نيز يک مخزن کتب معتبر است. ورودي اصلي مسجد در سمت غرب به خيابان بهارستان باز مي شود و ورودي دوم در ضلع شرقي قرار دارد و دهليز آن از نظر معماري و کاشيکاري معروف به منبّت کاسه (طاق معلق) است. از امتيازات اين بنا کاشي هاي خشتي مصور الوان هفت رنگ آن است. اين کاشي ها که با تصاويري از مناظر و طبيعت بي جان براي زمان خود تازگي داشته و معرّف روحيه اي مدرن بوده است بي شباهت به طرح هاي اروپائي نيست. گنبد مسجد سي و هفت متر ارتفاع دارد و تعداد حجره هاي طلاب حدود شصت است. در همين دوران، در تهران مدرسه ديگري نيز به نام «سپهسالار قديم» توسط ميرزا محمدخان سپهسالار و به اهتمام ميرزا نصرالله بنا شد. اين مدرسه دو شبستان و تعدادي حجره هاي دو طبقه و دو مناره کاشيکاري شده دارد و مجموعه آن نمونه ممتازي از معماري دوره قاجار است. در سردر اين مدرسه کتيبه منظوم و مفصلي در شرح ساختمان آن به چشم مي خورد. دو بيت آخر کتيبه به اين شرح است:

غرض اين کعبه مقصود واين عالي بنا مسجد
به سعي وي چو آمد باصفاي لطف ربّاني

به فر ايزد اول شاعر ملک عجم گفتا
که از سعي محمّد شد بنا اين کعبه ثاني

1283 کتبه الفقيرالمذنّب، عبدالحسين

درکاشان بقعه شاهزاده ابراهيم نيز در اواخر سلطنت ناصرالدين شاه توسط «آقا سيد مهدي ابن حاجي سيد حسين برودري في سنه 1303» وقف شده است. ساختمان اين بقعه که در سال 1312 ه ق/1894م به اتمام رسيد داراي گنبد کاشيکاري فيروزه اي، گلدسته هاي بزرگ و صحن مفرح و ايوان آئينه کاري و نقاشي هاي مذهبي بر روي گچ است. در اصفهان نيز مسجد حاج جعفر آبادهاي به سال 1296ه ق بنا شد. معماري و کاشيکاري اين بنا در زمره بهترين آثار دوره ناصري است.

درشيراز، ازمسجد نصيرالملک بايد نام برد که تاريخ بناي آن -1303 1295ه ق ذکر شده و نام معمار آن «کمترين محمدحسن» آمده است. اين مسجد داراي ستون هاي سنگي شبيه مسجد وکيل و نماسازي آن کاشيکاري شده است.34 در همين شهر مسجد و حسينيه مشير را نيز بايد ذکر کرد که در سالهاي 1275ه ق/1858م به دستور ميرزا ابوالحسن خان مشير الملک حاکم شهر بنا شد. مسجد مشير داراي کاشيکاري و مقرنس کاري ممتاز است و شبستاني با ستون هاي سنگي يک پارچه دارد.

پس از ناصرالدين شاه وليعهد پنجاه ساله اش مظفرالدين ميرزا از تبريز به تهران آمد و به تخت سلطنت جلوس کرد (1313-1324 ه.ق/1896-1907م). وي نيز با کمک قرضه هائي از دولت روسيه دوبار* به اروپا مسافرت کرد امّا از اين سفرها چيزي نصيب ملت ايران نشد جز آن که با تشويق و فشار آزاديخواهان وي چند روز قبل از فوت فرمان مشروطيت را 14جمادي الثانيه 1324 صادر کرد.

پس از مظفرالدين شاه، محمدعلي شاه (1325-1327هق/1907-1909م) و سپس احمد شاه (1327-1333هق/1909-1914م) زمام امور را به دست گرفتند. نالايقي اين پادشاهان و ضعف حکومت و اوضاع درهم سياسي و اجتماعي ايران از سويي و تهي شدن خزانه و بحران مالي، از سوي ديگر، کار سازندگي و عمران کشور را به رکود انداخت.

با بررسي معماري دوران حکومت قاجار به اين نکته بر مي خوريم که از نيمه قرن نوزدهم ميلادي در نتيجه ارتباط بيشتر با دنياي خارج، از جمله ترکيه، قفقاز، روسيه در شمال و بوشهر و خليج فارس در جنوب، هنر ساختمان در ايران به تدريج تحت تأثير هنر همسايگان و دنيايغرب قرارگرفت. مسافرت دولتمردان و بازرگانان و محصلين ايراني به کشورهاي اروپايي و نيز آمد و رفت سياحان غربي به ايران نيز منشاء تغييرات و نوآوري هائي شد از سوي ديگر، بازگشت شماري از ايرانيان که در اروپا در رشته هاي معماري و مهندسي تخصص يافته بودند، و نيزاستخدام مهندسين خارجي در دارالفنون و ارتش، کار نوآوري را درزمينه هاي ساختماني و معماري در ايران تسريع کرد. به دنبال اين نوآوري ها و تغييرات معماران محلّي نيز تا اندازه اي سليقه تازه را پذيرفتند و در کارهاي خود منظور کردند. از همين رو به تدريج طاق هاي ضربي و بام هاي گنبدي جاي خود را به داربست هاي چوبي و پوشش فلزّي (شيرواني) داد و در ديگر عناصر اصلي ساختمان نيز تغييرات اساسي به وجود آمد و تزئينات داخلي بنا از گچ بري و کاشي کاري تا رنگ آميزي صورت هنرهاي ترکيبي به خود گرفت.

در بافت شهري پايتخت نيز دگرگوني هايي ايجادشد، از جمله ايجاد خيابان هاي عريض به صورت محورهاي اصلي رفت و آمد، احداث ميدان ها و گردشگاه ها، دکه هاي خياباني خارج از بازار سنتي، درآوردن تکيه دولتي به شکلي نو، و اجراي برنامه هاي تازه اي مانند ايجاد خطوط واگن هاي اسبي، نصب چراغ هاي گاز و خطوط تلگراف، تأسيس کارگاه ها و کارخانه هاي جديد و مدارس، هتل، بانک، ضرابخانه، قزاق خانه و بخصوص احداث محله سفارت خانه هاي خارجي به دارالسلطنه قاجار رنگ و بويي از تجدّد بخشيد. ميدان وسيع مرکزي شهر (توپخانه)، جاي ميدان قديم حکومتي (ميدان ارگ) را گرفت. با همه اين تغييرات، محلات قديمي شهر مانند چاله ميدان، پامنار و بازار به حال خود رها شد و تهران همچنان مشتمل بر دو ناحيه اجتماعي-فرهنگي «نو» و «کهنه» ماند.

با توسعه پايتخت، چشم انداز بام هاي طاقي و گنبدي به تدريج جاي خود را به داربست و پوشش با ورق فلزي (شيرواني) داد که کار ساختمان را آسان تر مي کرد ولي ارتباطي با آب و هواي ايران نداشت. در ديگر شهرهاي کشور مانند اصفهان، شيراز، کاشان، نائين، يزد، کرمان و غيره، اين تحولات تأثيري ناچيز داشت و در نتيجه بافت شهري آنها تغييرات اساسي نيافت و ساخت و ساز در اين نواحي کم و بيش به راه سنتي خود ادامه داد. از همين رو، معماري دوره قاجار در شهرهاي ديگر ايران منطقي تر، ساده تر و درنتيجه زيباتر بنظر مي رسيد، بطوري که تعداد زيادي از اين بناها را مي توان به عنوان شاهکارهائي از معماري دو قرن اخير ايران به حساب آورد. برعکس در معماري شهرک تهران، که عنوان دارالسلطنه به خود گرفت، همراه با توسعه سريع بافت شهري و حضور و تأثير عوامل خارجي، ترکيبي از معماري سنتي و عناصري از معماري همسايگان ايران و حتي کشورهاي اروپايي اجتناب ناپذير شد. به اين ترتيب مکتب کم و بيش مغشوشي متکي بر سليقه دولتمردان وقت به وجود آمد که حال و هواي مخصوص خود را داشت. بر اين مکتب نامي نمي توان گذارد مگر «مکتب تهران قاجاري».
در اين مکتبِ خالي از قيد و شرط شکل هاي تازه اي نيز ظاهر شد که اصل و نسبي براي آن نمي توان جُست. اغلب عناصر «وارداتي» ساختمان دراين جابجائي و بحران تغيير ماهيت داد. به عنوان نمونه، از «بُخاري ديواري» فرنگي تنها «سربخاري» آن به کار گرفته شد و آتش دان که اصل بُخاري است فراموش گرديد. ستون ها و سر ستون هاي شبه کلاسيک غربي ساخته شده از گچ جاي ستون هاي سنگي يا چوبي ظريف معماري سنتي را گرفت. درباره ساختمان باغ فردوس، که محل اقامت عصمت الدوله دختر ناصرالدين شاه و همسرش دوست محمدخان معيرالممالک بود، سياحي که در اواخر قرن گذشته به تهران آمد به طنز مي نويسد که نماي اين ساختمان او را به ياد يک معبد دروغين يوناني مي اندازد.35
در تزيينات داخلي اغلب بناهاي دوره قاجار از تصاوير باسمه اي مناظر اروپائي درنقاشي و کاشيکاري الهام گرفته مي شد و نيز تصاوير زنان و مردان ايراني، و بيشتر خارجي، ديوارها را تزيين مي کرد. هم چنين تصاوير قزّاقان و نظاميان و تسليحات آنها به صورت نقاشي، کاشيکاري و يا حجّاري در نماهاي خارجي منازل، دروازه ها و حتي حمام ها به کار مي رفت که نشاني از چگونگي بنيه نظامي حکومت بود. در قصر قاجار تصويري از يکي از اعضاي انگليسي هيئت سرجان ملکم که مورد توجه خاص فتحعلي شاه بود بين تصاوير زال و افراسياب قرار گرفت، با اشاره به همين تصوير است که جرج . ن. کرزن نوشت: «حداعلاي احترامي که من گمان نمي کنم هيچ فرد ديگر انگليسي احراز کرده باشد!»36 سيّاح ديگري که در اواخرحکومت قاجار به تهران آمد در باره شيوه تمدن و معماري حاکم بر شهر چنين مي نويسد:

درتمدن مختلط آن (تهران) شرق و غرب بطور ناقص به هم آميخته اند و در اين آميزش هنوز تفوق با شرق است. درشکه هاي کروک دار در ميدان عمومي، پستخانه اي با تابلوئي به زبانهاي فرانسه و فارسي، تلگرافخانه اي مجهز و يک بانک شاهي معظم، خيابان علاء الدوله معروف به خيابان سفرا که در امتداد آن رؤساي نمايندگي هاي خارجي با لباس رسمي عبور مي کنند -حتي اگر از مغازه هاي پر از کالاهاي خارجي ، مهمانخانه ها، واگن اسبي زنگ دار آن سخن نگوئيم-[همگي] دلالت برنفوذ تمدن غربي مي کند، اما بقيه چيزها، مساجد، گلدسته ها، مدارس، شتران، کاروانسراهاو بازارهائي که پر از مردان و زنان روبنده دار است همه از مشخصات شرق هستند.37

چند سالي پس از اين اظهار نظر بود که جنگ جهاني اول آغاز شد. علي رغم اعلام بي طرفي از سوي دولت ايران، قواي روس و انگليس و عثماني به خاک کشور تجاوز کرد. در طول اشغال نواحي مرزي ايران در اين دوران که با ضعف روزافزون حکومت قاجار مقارن بود بسياري از شهرها و آبادي هاي ايران دچار آسيب هاي جبران ناپذير شد. به اين ترتيب، دوران اوليه تجدد در شهرسازي و معماري ايران که از نيمه دوم قرن نوزدهم، در عصر قاجار آغاز شده بود در اين مقطع از تاريخ کشور به سبب ناتواني دولت مرکزي، فقدان سيستم اداري صحيح و برنامه ريزي مناسب و فقرمالي خاتمه يافت. در اين دوران کوتاه راه تجدد به کندي پيموده شد و شمار طرح هاي اساسي و زيربنائي و نوسازي مملکت به نسبت زمان ناچيز بود. با کودتاي رضاخان ميرپنج (1299هق/1921م)، رأي مجلس شوراي ملي به خلع احمد شاه از سلطنت و سرانجام با تفويض سلطنت به رضاشاه پهلوي از سوي مجلس مؤسسان (15 آذر 1305ش/6 دسامبر 1925م)* در ساختمان تاريخي تکيه دولت،38عصر جديدي در تاريخ سازندگي ايران آغاز شد.

—————-

* این مقاله کاری است از رضا مقتدر که آن را از ایران نامه برداشت نموده ام . همایون
* مظفرالدین شاه 3 سفر به فرنگستان را در کارنامه خود دارد . همایون
* در مورد صحت این تاریخ تردید دارم پس از خروج احمد شاه قاجار از کشور ،  نمایندگان مجلس پنجم‌ شورای‌ ملی‌ در روز ۹ آبان ۱۳۰۴ خورشیدی ماده واحده‌ای را تصویب کردند که به موجب آن احمد شاه از سلطنت خلع شد و حکومت‌ موقت‌ به » شخص آقای ‌رضاخان پهلوی»‌ سپرده شد و «تعیین تکلیف حکومت قطعی» به مجلس مؤسسان واگذار شد. سپس با تشکیل  مجلس‌ موسسان، در ۲۱ آذر ۱۳۰۴، سلطنت ایران‌ به‌ «اعلیحضرت‌ رضا پهلوی» واگذار شد. در بیست و چهارم آذرماه سال ۱۳۰۴ خورشیدی، رضاشاه پهلوی در مجلس شورای ملی حاضر شد و با ادای سوگند به قرآن رسماً به عنوان سردودمان پهلوی وظایف سلطنت را به عهده گرفت. مراسم تاج‌گذاری رضاشاه در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ انجام شد.    «همایون»

پانوشت ها:

1. اعتماد السلطنه، مرآت البلدان ناصري. تهران، 1292ه ق، ج 1.

2. ن. ک. به:

Pietro della Valle, Voyage de Pietro della Valle , Paris, 1664, Vol. 2, Page 309.

3. ن. ک. به:

Sir Thomas Herbert, Travel in Persia , New York, 1972.

4. يحيي ذکاء، تاريخچه ساختمان هاي ارگ سلطنتي تهران و راهنماي کاخ گلستان، تهران، انتشارات انجمن آثار ملي، 1349. ص 8.

5. محمد حسن سمسار، شهر تهران: نظري اجمالي به شهر نشيني و شهر سازي ايران، به کوشش محمد يوسف کياني، تهران، ارشاد اسلامي، 1365، ص 354.

6. ن. ک. به:

M. Khonsari, M-R Moghtader, M. Yavari, The Persian Garden , Washington D.C., Mage Publications, 1998, P. 128.

7. غلامحسين مقتدر، فهرستي از تاريخ ايران، تهران، 1345، ص 109.

8. ن. ک. به:

G. A. Olivier, Voyage dans l’Empire Ottoman, L› Egypte et La Perse, Paris, 1801.

9. دوستعلي خان معيرالممالک، يادداشت هائي اززندگي خصوصي ناصرالدين شاه، تهران، نشر تاريخ ايران، 1362.

10. ن. ک. به:

M. Scarce Jenifer, The Royal Palaces of the Qajar Dynasty, Paris, P. 336.

11. سيد عبدالله انوار، «باغ نگارستان،» کتاب تهران، تهران، انتشارات روشنگران، 1373، ج 3، صص 16-41.

12. حسن نراقي، آثار تاريخي کاشان و نطنز، تهران، انتشارات انجمن آثار ملي، 1348، صص 254-262.

13. ن. ک. به:

J. B. Fraser , A Winter’s Journey from Constantinople to Teheran, London,1938.

14. هما ناطق، ايران در راه يابي فرهنگي، لندن، انتشارات پيام، 1988، ص 235.

15. برزين، که در سال هاي 1257-8ه ق در تهران اقامت داشت، نقشه اين شهر را در سال 1257ه ق تهيه کرد و سه سال بعد آن را درمسکو به چاپ رساند.

16. فهرست بناهاي تاريخي و اماکن باستاني ايران، تهران، سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران، 1345. ص 156.

17. همان، ص 157.

18. ميرزا محمد تقي خان سپهر (لسان الملک)، ناسخ التواريخ، تهران، انتشارات اسلاميه، 1353، صص 135-137.

19. بروکش-هنريش، سفري به دربار سلطان صاحب قران، ترجمه مهندس کردبچه، تهران، انتشارات اطلاعات، 1368، صص 179-180.

20. فريدون آدميت، اميرکبير و تهران (برداشت از کتاب امير کبير و ايران)، تهران، انتشارات روشنگران، 1371، ج 2، صص 45-40.

21. همان، ص 34.

22. نقشه کرشيش درسال 1274ه. ق/1857م تهيه شد. تهران در اين زمان شش دروازه داشت: دروازه شميران و دروازه دولت در شمال؛ دروازه دولاب درشرق؛ دروازه قزوين درغرب؛ دروازه شاه عبدالعظيم و محمديه در جنوب.

23. فرّخ غفاري، «تکيه ها و تالارهاي نمايش تهران،» در تهران پايتخت دويست ساله، ترجمه ا. س. مقدم، تهران، انجمن ايرانشناسي فرانسه در ايران، 1375، ص 162.

24. جان. دي. گرني، «تحول شهر تهران درعهد ناصري» در همان. ص 62.

25. ن. ک. به:

Carla Serena, Hommes et choses en Perse, Paris, Charpentier, 1883, p. 48.

26. الکساندر بوهلر
( Alexandre Buhler) استاد فرانسوي علوم نظامي در مدرسه دارالفنون بود.

27. ن. ک. به:

E. Orsolle, La Caucase et La Perse , Paris, Plon, 1885, P. 48.

28. عبدالغفار (نجم الملک)، مهندس و نقشه بردار و همکار بوهلر نقشه تهران را در سال 1309ه ق تنظيم کرد.

29. رضا مقتدر، «تهرانِ درون حصار» در تهران پايتخت دويست ساله، ترجمه ا. س. مقدم، تهران، انجمن ايران شناسي فرانسه در ايران، 1375، ص، 43.

30. دونالد ويلبر، باغ هاي ايران وکوشک هاي آن،ترجمه مهين دخت صبا، تهران، بنگاه ترجمه و نشرکتاب، 1348.

31. حسين محبوبي اردکاني، تاريخ مؤسسات تمدني جديد درايران، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1357، ج 2، ص 325.

32. فهرست بناهاي تاريخي و اماکن باستاني ايران، تهران، نشريه سازمان ملي حفاظت آثار باستاني، 1345. ص 161.

33. خاطرات ممتحن الدوله به کوشش حسين قلي شقاقي، تهران، انتشارات امير کبير، 1362، صص 41و 258.

34. سيد محمد تقي مصطفوي، اقليم پارس، تهران، تابان، 1343، ص 73.

35. ن. ک. به:

A. Lacoin De Vilmorin, De Paris A Bombay par la Perse , Paris, Fermin-Didot,1895.

36. ج. ن. کرزن، ايران و قضيه ايران، ترجمه غلامعلي وحيد مازندراني، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1349، ج 1، ص 450،

37. ا. و. و. جکسن، سفرنامه، ترجمه منوچهر اميري و فريدون بدره اي، تهران، انتشارات فرانکلين، 1352. ص 473.