بایگانی

Archive for the ‘يادمان هاي تاريخي’ Category

شیرو اژدهای ایوان تخت مرمر،کاخ گلستان

ژانویه 20, 2010 3 دیدگاه
نقش برجسته شیر و اژدها - ایوان تخت مرمر،کاخ گلستان

نقش برجسته شیر و اژدها - ایوان تخت مرمر،کاخ گلستان

نبرد شير و اژدها

نبرد شير و اژدها یکی از برجسته ترین نقوش اساطيري مجموعه كاخ گلستان به شمار مي رود . شير و اژدها دو موجود افسانه اي با قدرتي جادوئي و فوق العاده همواره به شيوه هاي مختلف در فرهنگ ايران زمين به ايفاي نقش پرداخته اند و از لحاظ تاريخي داراي سابقه اي بسيار طولاني هستند و هريك با خصوصيات خاص در فرهنگ و باورهاي مردم داراي رمز و رازهاي عجيب و شنيدني هستند . اژدها  در بسياري از سرزمين هاي شرقي مظهر خير و بركت بوده و هست . در تصور عامه آن را موجودي افسانه اي قلمداد مي كنند كه باران را از دريا جمع آوري نموده و به شكل ابر سياه در مي آورد، سپس ابرها به حركت در آورده و در زمين هاي خشك و بي آب فرو مي ريزد .

در يك باور ديگر ، اژدها دارنده و صاحب اصلي گنج ها و دفينه ها به شمار ميرود و حفاظت از آنها را به عهده دارد و هر از چند گاهي به افراد محتاج، خير خواه يا شجاع اندكي مي بخشد .

در بناهاي پيش از دوره قاجار معمولا اشكال اژدها به صورت تركيبي نقش شده ، در اين تركيب بندي ها دم آن همانند ، دم مار ، پنجه ها مثل پنجه شير ، شاخي شبيه به شاخ گوزن ، چشماني مانند چشم ميگو وپوستي نظير پوست ماهي است .

موارد ذكر شده تقريبا در غالب تصاوير و نقوش موجود مشترك است . اين تلفيق و هنرنمائي همراه با زيبائي و جذابيت خاصي در كاخ گلستان نقش شده است و نقوش اژدها در اشكال مختلف ، اندازه هاي گوناگون ، زمينه هاي متنوع و متعدد پياده شده اند . بيشتر اين تصاوير شامل نوعي نقش اژدها و شير ميشود كه اژدهايي به گردن شير قوي پنجه حلقه زده و سعي دارد شير را به هلاكت برساند .

تصاويري از اين قبيل و يا شبيه آن با بهره گيري از هنر قرينه سازي در جاي جاي كاخ گلستان تكرار شده است . يكي از نمونه هاي جالب توجه مربوط به تالار آينه است . اين تصوير داخل يك قاب مدور قرار دارد و حاشيه قاب با نقوش اسليمي پر شده است . داخل قاب نيز نزاع شير و اژدهائي نقش شده است . تفاوت اين نقش با ديگر نقوش شير و اژدها در نوع پوست اژدهاست . در اين تصوير پوست اژدها همانند پوست پلنگ بوده و پيچ و تاب بدن اژدها بسيار نرم و داراي عضلاني محكم است كه حاكي از قدرت بالاي آن دارد .

داخل يكي از رواق هاي بخش شرقي مجموعه كاخ گلستان نقش اژدهايي به چشم ميخورد كه در نوع خود بي نظير و جالب است . در بخش مياني طاق نما گلداني همراه با شاخه هاي گل و پرنده شانه به سر ديده ميشود . بخش زيرين طاق نما با نقوش اسليمي پر شده است . اين نقوش به شكل زيبائي قرينه سازي شده و در نقطه اي كه خطوط اسليمي به اوج مي رسد هنرمند طراح با مهارت سر اژدها را بر آن نقش نموده و در نهايت ذوق جوانه ها يي از گل و بوته به دهان اژدها قرار داده تا جاي آتش را بگيرند . اين نقوش به قدري با طرح اصلي زمينه هماهنگي دارند كه به آساني قابل تميز از هم نيستند . نقوش زيادي از اين قبيل در بخش هاي ديگر مجموعه كاخ گلستان مشاهده مي شود . در اينجا لازم است به شكل جداگانه به هر يك از دو عنصر شير و اژدها پرداخته شود .

شیر و اژدهای ضلع شرقی کاخ گلستان

شير

هم شمسي است و هم قمري ، هم خوب و هم بد . در نقش شمسي معرف گرماي خورشيد ، شكوه و نيروي نيمروزي خورشيد ، اصل آتشين، عظمت،قدرت ،دليري ،شهامت اخلاقي ،عدالت ، قانون،قدرت نظامي ، شاه درندگان است ،ضمنا مظهر بي رحمي ،سفاكي و روال نيمه انساني زندگي است شير نماد جنگ و نشانه ايزدان جنگ محسوب ميشود .در نقش قمري شير ماده است كه ملازم مادر كبير ،يا كشنده ارابه او است و مشخصه غريزه مادري ،غالبا ايزد بانوان باكره جنگجو را همراهي ميكند علامت مشخصه ايزد بانوان كرت،ميسني  ، فريجه ، تراس،سوريه ، ليديه و اسپارت شير ماده است ،ضمنا در كنار آرتميس ( Artemis  ) بالدار سيبل ( cybele ) ، فورتونا ( Fortuna ) و گورگونها ( Gorgons ) نيز ديده شده، در هند و تبت نشانه تارا ( Tara ) يعني زمين و نماد مادري است .

شير و تكشاخ همراه هم مظهر رقابت قواي شمسي-قمري ، نرينه و مادينه هستند . شيري كه يك گراز را ميكشد معرف نيروي خورشيد است كه گراز زمستان را از پا در مي آورد . شير و اژدهائي كه يكديگر را مي بلعند نمايانگر اتحاد بدون هويت است .شير و بره در كنار هم نماد بهشت بازيافته، وحدت آغاز هستي ،عصر طلائي، پايان جهان مادي ، و رهائي از تعارض است . قهرمان شمسي كه شير را ميكشد ايزد خورشيد است كه گرماي سوزان خورشيد نيمروزي را تغيير ميدهد . ماكرو بيوس ( Macrobius ) ميگويد كه شيرها علامت مشخصه زمين » مادر ايزدان » هستند .جفتهاي شير » صاحب قدرت مضاعف » اند و پاسداران دروازه ها، درها و گنجينه يا درخت حيات هستند آنها غالبا نمادي شمسي حمايت ميكنند و نمايانگر هوشياري و دليري اند . شير بالدار يا گريفين ( Griffin  ) مظهر طبيعت دوگانه يا دوجنسي است . شير سبز رنگ به معني ايزد جوان و سر شير به شكل فواره يا چشمه مظهر خورشيد روزانه است كه آب بيرون جهنده را به زمين پيشكش ميكند . تخت شير نشان به معني انقياد قواي كيهاني است.

اسلامي : حفاظت در برابر شر   ايراني : سلطنت نيروي شمسي ، نور  بودائي : مدافع قانون و خرد بودا ، حميت معنوي ، ترقي و ادراك شجاعت ، شير منور يعني اقتدار . گاهي بودا روي تخت شير نشان مينشيند. شير ماده نشانه تارا ( Tara ) است شير و تولد شيري در چنگالش يعني حكمراني بودا بر جهان و به معني دلسوزي است غرش شير يعني بي باكي بودا در تعليم دارما .

چيني : دلاوري انرژي قدرت شير و توپ هم خورشيد است هم تخم مرغ كيهاني ثنويت در طبيعت شير به معني قدرت همراه اسب به معني سرعت معرف مرد در حال ازدواج است ، درحالي كه گلها مظهر زن هستند.

رومي : آتش شمسي ، سلطنت، نشانه آپولون ( Apollo ) ، هركول ( Hercules ) و فورتونا ( Fortuna ) ، نيروي صيد كنندگي مرگ ، غلبه انسان بر مرگ .

سومري ، سامي : آتش شمسيع اقتدار، قدرت ، دليري ، نشانه ايزد خورشيد سومري مردوك ( Marduk  ) .دو شير مادر كبير يعني اينانا / ايشتار را همراهي ميكنند . شيري كه شاخه اي در چنگال دارد يا شير دو سر مظهر ني نيب (  Ninib ) ع ايزد شمسي جنگ است . نرگال ( Nergal ) كلداني ، ايزد جنگ و مرگ به صورت شير نشان داده شده است .

ضمنا دو سر شير كه پشت به پشت هم قرار دارند مظهر ايزد خورشيد و جهان زيرين است .در كيمياگري شير سرخ يعني گوگرد اصل مذكر و تكشاخ به معني جيوه مونث است شير سبز آغاز عمل كيميا گري است . اكسير استحاله گر همه چيز . در مسيحيت تصور ميشد شير با چشم باز ميخوابد، از اين رو مظهر هوشياري ، پاسداري معنوي و شهامت اخلاقي است ، به شكل نگهبان ستونهاي كليسا را حفظ مي كند .

در مصر شير به معناي حفاظت ، نگهبان ، چون با ديسك خورشيد همراه شود شمسي و با هلال ماه قمري است . شيري كه در دو سوي بدنش سري دارد مظهر ايزدان طلوع و غروب خورشيد است . دو شير پشت به پشت همراه ديسك شمسي مظهر گذشته و آينده ، ديروز و فردا هستند . شير و ديسك شمسي مظهر رع ( Ra ) ، ايزد خورشيد است و با هلال ماه مظهر اوزيريس ( Osiris  ) داور مردگان است.در ميترائيسم شير همراه گاو نر نماد مرگ است شير همراه گوزن نمايانگر آخرين دم حيات و لحظه مرگ است .در دين هندو چهارمين تجسم ويشنو ( Vishnu ) است .

اژدها

نمادي پيچيده و عالمگير . اژدها » مار بالدار »  تركيبي است از مار و پرنده به معني ماده و روح كلا نيكوكار محسوب ميشد چرا كه تجلي آبهاي زندگي بخش ( مار ) و نفس زندگي ( پرنده ) است. ضمنا نماد ايزدان آسمان و نمايندگان زميني آنها يعني امپراتوران و شاهان نيز هست . بعد ها به موجودي دو خصلته مبدل گشت . از سوئي بارانهاي بارور كننده و به تبع آن تندر ، و از سوي ديگر نيروهاي ويرانگر اذرخش و سيل است . اساسا در شرق ، اژدها موجودي سعد و نشانه نيروي ملكوتي است ، درحالي كه در غرب به موجودي مرتبط با ايزدان جهان زيرين ، ويرانگر و شرور مبدل گشته است . اژدها ميتواند شمسي يا قمري ، نر يا ماده، خير يا شر باشد .

در خاور دور نماد نيروي ماوراء الطبيعي ، خرد ، قدرت ، معرفت  مكتوم و نيروي آبهاي حيات بخش است . اژدها علامت مشخصه امپراتور يعني پسر آسمان و در نتيجه خردمند هم هست . در اديان توحيدي اژدها به مفهوم شر است ، به استثناي مواردي كه مظهر كلمه ( Logos ) ، روح زندگي بخش يا  قادر مطلق و ملا اعلي ( Pleroma ) است . نمادهاي اژدها و مار معمولا قابل تبديلند چرا كه هر دو مظهر جهان غير متعين ، تفكيك نشده ، آشفتگي آغازين ، نيروي نهفته، طبيعت رام نشدني و نيز عنصر زندگي بخش آبها هستند . صداي تندر آساي اژدها يا نبرد كردنش به كمك آذرخش به معني تبديل از ناپيدائي به پيدائي يعني آفرينش شكل و ماده است .

اژدها دو خصلته نيز هست هم ايزد باران است و هم دشمن ايزد باران يعني كسي كه جلوي ريزش باران را ميگيرد . با دريا ، ژرفنا  ، قلل كوهها ، ابرها و نواحي شرقي كه با خورشيد مرتبط هستند تداعي ميشود ، اژدهايان در معني هيولاها بوميان » صاحب زمين » هستند كه با قهرمانان، فاتحان و آفرينندگاني كه براي تسلط و تصرف زمين ميجنگند ع در تضادندآنها نگهبانان گنجها و مداخل معرفت سري هستند . نبرد با اژدها يعني غلبه بر مشكلات براي دستيابي به گنج معرفت باطني كشتن اژدها يعني كشمكش ميان نور و تاريكي ، نابودي نيروهاي ويرانگر شر، غلبه انسان بر نفس اماره و سلطه بر نفس ع نجات دوشيزه از چنگ اژدها يعني رهائي قواي پاك پس از نابودي قواي شر معمولا اژدها هماورد ايزدان مرگ است.

در ايران اژدها نشانه هوم ( Haoma ) ضمنا گندروي اژدها به دست گرشاسب كشته شد در نتيجه دست اهريمن از فرمانروائي بر آفرينش اهورامزدا كوتاه شد .

در چين ( بودائي ) : در نمادهاي چيني اژدها و مار از هم جدا نيستند اژدها مظهر متعالي ترين نيروي روحاني، نيروي فوق طبيعي ، ازليت روح تبديلگر ع نيروي الهي تغيير و استحاله، ايقاع طبيعت، قانون صيرورت ، خرد فوق طبيعي و قدرت است . نور و زندگي ، آسمانها ، اقتدار ، نيروي مركز يانگ ( Yang ) است .اژدهاي ابرها يعني تندر و باران بارور كننده ابهاي عميق و چشمه لونگ ( Lang ) اژدهاي نيلي رنگ، يا اژدهاي امپراتوري پنج چنگال دارد و سرش رو به جنوب و دمش رو به شمال است و نشان دهنده شرق و باران باروركننده نيز هست .مانگ ( Mang ) ، اژدها ي اوليه چهار چنگال دارد و به معناي نيروي جهان مادي است اژدهاي سه چنگاله شكل متاخرتر چيني است كه بعدها به لي ( Li ) ، اژدهاي ژاپني و بي شاخ تبديل شد ، لي در دريا ميزيست و بر اعماق نظارت ميكرد ، نماد دانشمند نيز هست . چيا ئو ( Chiao ) در كوهستان يا زمين زندگي ميكند و مظهر سياستمدار است به گفته وانگ فو ( Wang Fu ) اژدها به 9 چيز شبيه است :

شاخهايش شبيه شاخ گوزن، سرش چون شتر ، چشمهايش همانند شياطين ، گردنش چون مار ، شكمش چون حلزون ، فلسش مانند خرچنگ ، چنگالهايش چون شاهين ، كف پايش مثل ببر و گوشهايش شبيه ماده گاو است .

دو اژدهاي متخاصم و رو به روي هم ، يعني نيروهاي ثنويت يين-يانگ ( Yin-yang ) ، همه تضادها و مكملها ، نيروهاي ناسوتي و لاهوتي .

معمولا خورشيد يا ماه بين آنها قرار دارد حمايت آنها از يكديگر نماد ين ( Yin ) و يانگ ( Yang  ) و ابديت است . اژدها و ققنوس يعني وحدت زمين و آسمان، امپراتور و امپراتريس ، قوه الهي كه شامل همه اضداد است و نيز تعادل عالم كبير و عالم صغير ، هر دو جنبه در جنسي ها ايقاع قبض و بسط ، مرگ و تولد . مارپيچهاي دو گانه نيز نماد آنها است .اژدها اگر با ببر در نقش خشم و عداوت همراه شود به معناي شهوت فراوان است .

در مسيحيت اژدها با مار برابر شده است نيروي شر، ديو، اغواگر، دشمن خدا ، مرگ و تاريكي ، بت پرستي و ارتداد را نيز نشان ميدهد . اژدهائي با دم درهم پيچيده مظهر شر مغلوب شده است چرا كه تصور ميشد نيروي آن نيز چون عقرب در دمش واقع است .

تحليل نقش شير و اژدهاي ايوان تخت مرمر كاخ گلستان

بايد بدون پرده صحبت كرد و واقع بين بود ، با بررسي كه در اكثر نقش هاي بكار گرفته شده در كاخ گلستان انجام يافته است مي توان به اين نتيجه رسيد كه في الواقع اكثر اين نقوش ( كه بر روي كاشي انجام يافته است) بي مايه و فاقد ارزشي لازم به جهت بررسي يك اثر هنري است.

اين بي مايگي نه تنها از حيث جسارت در پرداختن به موضوع هاي جديد و بكر ( مانند تصاوير منظر ه هاو منازل اروپائي ، ميوه جات ، و انواع و اقسام حيوانات ……) بلكه از حيث ضعف در اجرا نيز نشآت مي گيرد .

اما نقش شير و اژدهاي مورد نظر من واقعا اثري منحصر بفرد است كه كمتر مورد مداحقه و نقد و بررسي قرار گرفته است . در مورد تاريخ ساخت نمي توان به قطع سخن راند ولي اين را مي توان گفت كه خود تخت مرمر كه در ايوان قرار گرفته در سال 1806 ميلادي ( 1221 ه.ق) و در زمان فتحعلي شاه قاجار ساخته شده است[3] ، واينرا نيز مي دانيم كه سازنده هم تخت مرمر و هم ازاره شير و اژدها يكي بوده است اينرا بواسطه نام سازنده مي گويم كه هم بر روي نقش شير و اژدها نقر شده است » عمل محمد ابراهيم » وهم برروي  چكشي كه دست يكي از ديوهاي نگهدارنده تخت مرمر در پشت آن است ، در نتيجه اين نقش برجسته قريب به يقين متعلق به دوران متقدم تر قاجار  است و البته دليل ديگري كه اين امر را ثابت ميكند نوع هنر دوران متقدم تر قاجار است كه بر خلاف دوره هاي بعدي ، حجاري بر سنگ ، ساخت تخت هاي سنگي و …. رواج فراوان داشته و مي توان اينرا استنباط نمود كه اين وضعيت به ارث رسيده ا ز اواخر دوران زنديه مي باشد كه هنرمندان آن براي دوره قاجار نيز هنر نمائي مي كرده اند .فلذا كارهاي آنان فوق العاده با مايه تر ، با معنا تر ، و زيبا تر از دورانهاي متاخر قاجاريه مي باشد. اگر شما تصاويري از شير و اژدها در بعضي از مكانهاي كاخ گلستان مي بينيد تمامي آنها از همين نقش برجسته شير و اژدهاي تخت مرمر الهام گرفته شده و نسبت به طرح آن در بعضي از بخش هاي كاخ گلستان بعنوان كاشي كاري استفاده نموده اند كه البته پر واضح است كه بسيار ضعيف از حيث اجرا بوده و اصلا قابل مقايسه با اثر جاودانه محمد ابراهيم نمي باشد .

 

نمای ایوان تخت مرمر - کتاب سفر در ایران ، اوژن فلاندن و پاسکال کست ،7 -1256 ه.ق

نمای ایوان تخت مرمر - کتاب سفر در ایران ، اوژن فلاندن و پاسکال کست ،7 -1256 ه.ق

نمای ایوان تخت مرمر - کتاب سفر در ایران ، اوژن فلاندن و پاسکال کست ،7 -1256 ه.ق

نمای ایوان تخت مرمر - کتاب سفر در ایران ، اوژن فلاندن و پاسکال کست ،7 -1256 ه.ق

در مورد تاريخ ساخت آن متاسفانه در هيچ متوني به شكلي دقيق ذكري بميان نيامده است ، تا اينكه من در كتابي به دو تصوير دسترسي پيدا كردم ،هر دو تصوير مربوط است به كتاب سفر در ايران اثر اوژن فلاندن و پاسكال كست[4] در اين دو تصوير كه آنرا آورده ام به روشني مي بينيد كه در يكي تصوير شير و اژدها در جلوي ايوان واقع گرديده و در ديگري اثري از اين ازاره نيست ، هر دو تصوير مربوط است به تاريخ 41-1840 ميلادي ( 7-1256 ه.ق) كه مي توان نتيجه گيري كرد كه ازاره شير و اژدها در اين تاريخ در اينجا نصب شده است يعني چيزي در حدود 34 و 35 سال بعد از نصب تخت مرمر در ايوان ( تقريبا اگر تاجگذاري فتحعليشاه را 1212 ه ق به حساب آوريم و بدانيم كه تخت مرمر 9 سال بعد از سلطنت وي به انجام رسيده تاريخ نصب اين ازاره مي شود حدود 44 سال پس از تاجگذاري فتحعليشاه قاجار وچون فتحعلي شاه 38 سال سلطنت نمود به 6 سال پس از تاجگذاري و شروع سلطنت محمد شاه وارد مي شويم  )، مي توان به اين نتيجه رسيد كه كه اگر اين ازاره از جاي ديگري به اين مكان آورده نشده باشد اين ازاره در سال 1841 ميلادي ( 1256 ه.ق ) آماده شده است ، وبا توجه به اينكه تاريخ 1250 تا 1264 ه. ق محدوده پادشاهي محمد شاه قاجار است درنتيجه اين ازاره شير و اژدها در دوران اين پادشاه در جلوي ايوان تخت مرمر نصب گرديده است . اين دقيق ترين تاريخي است كه مورد مداحقه قرار گرفته است و تا قبل از اين در اين مورد بررسي وتحقيقي انجام نگرفته بود . نكته ديگري كه ذهن مرا بخود معطوف داشت فاصله زماني بين ساخت تخت مرمر يعني 1221 ه.ق و نصب شير و اژدها در جلوي تخت مرمر بوده 1256 ه.ق ، يعني چيزي در حدود 35 سال ، با توجه به اينكه هر دو كار يك استاد كار است ( لااقل از امضاء چنين بر مي آيد ) و نمي توان تصور نمود تخت مرمر اثري متعلق به استادي باشد كه كمتر از 40 سال سن داشته است فلذا در اين سال حدودا 75 ساله مي بايد بوده باشد .!!! 2 فرض را مي توان اينجا لحاظ كرد اول اينكه شير و اژدها كار يكي از شاگردان استاد محمد ابراهيم بوده كه به احترام استاد اسم او را نقر كرده ، و فرض دوم اينكه فاصله ساخت را اين اندازه ندانيم و اين فرض را در نظر بگيريم كه اين ازاره بعدا يعني در تاريخ 1256 ه.ق در اينجا نصب شده و قبلا در جاي ديگري قرار داشته است ، ولي در كجا؟؟ اين نكته اي است كه تا بحال نه تصويري از آن ديده شده و نه اثري ؟!!!! از اين بحث بگذريم :

حالا چرا شير و اژدها؟؟ شير را مي توان به عنوان نمادي پر معنا ، تاثير گذار، و مهمتر از همه مثبت در تاريخ ايران رديابي كرد ، ولي اژدها !! اژدها از دير باز در ذهن ما ايرانيان بعنوان نماد اهريمن شناخته شده است :

» با بررسي تاريخ ارمنستان مي توان دريافت كه علت نامگذاري اخلاف آستياگ به » اژدها » به دليل خوي خشن آستياگ بوده است . پدركا ميچ – Father Chamich – در مطالعات خود نشان داده است كه آها سورس – Ahasuerus – شاه ماد كه با كورش مبارزه ميكرده به ارمنستان نيز تهاجم نموده اما سرانجام شكست خورده و همسران و فرزندان وي توسط ارمنيان زنداني و در ارمنستان تبعيد شدند ، وي نشان داده است كه از آن پس مردم ارمنستان ، فرزندان زنان آهاسورس را كه از پشت شاه ماد بودند ، فرزندان اژدهاك ( اژدها) ناميدند و اين بدان سبب بود كه واژه ي آها سوروس ( نام پدر آنها ) در زبان ارمني به معناي اژدها بوده است ( پدر كاميچ ، تاريخ ارمنستان ، جلد اول صفحات 41 و 43 ) بايد توجه داشت كه تنها شاه ماد كه با كورش جنگيده آستياگ بوده است . به احتمال زياد نام هاي آستياگ كه در ارمنستان او را اشد هاك – Ashdahak – مي گفتند با نام مشابه آزي دهاك در اوستا يكي قلمداد شده و اين شباهت اسامي موجب ايجاد تنفر و بدخواهي عمومي در آن دوران نسبت به ازي دهاك شده است «.[5]

حتي در شاهنامه نيز رستم قهرمان ما ايرانيان با اژدها مي جنگد ، حال اگر در تحليل اين نقش آنرا بعنوان غلبه شير بر اژدها و در نتيجه غلبه خير و همه خوبيها بر اژدها ( نماد بدي و اهريمن ) قلمداد كنيم في الواقع راه ساده اي را انتخاب نموده ايم . هر چند كه مي تواند فرض صحيحي قلمداد شود ولي بايد متضمن 2 اصل باشد ، اول اينكه براي شما محرز گردد كه در اين نقش شير بر اژدها غلبه يافته است و دوم اينكه واقعا اژدها در اين عصر مظهر اهريمن است .

ولي اگر من به شما بگويم كه اژدها در اين دوره آن معنائي را كه ما بدنبال آن هستيم در بر ندارد چه احساسي به شما دست مي دهد؟ آيا فتحعليشاه قاجار نماد اهريمن و پلشتي ( اژدها ) را بطور مستقل در پله هاي تخت مرمر واقع در ايوان تخت مرمر قرار مي دهد؟ تا هر بار براي مراسم سلام بار عام بوسيله آن و به اتكا بر آن بر بالاي تخت برود؟؟!!!! بايد كمي تعمق كرد،اژدها در اينجا في الواقع بعنوان نماد نگهبان پادشاهي مطرح است، حتي شما اين اژدها را در دستان ديوان ( حاملان كه تخت مرمر را بر دوش گرفته اند ) مي بينيد كه چون سگي دست آموز در پهنه قدرت پادشاهي و در حيطه اوامر او قرار ميگيرند.

فرض اول را بررسي ميكنيم : در نقوش باستاني ما ايرانيان مخصوصا در تخت جمشيد حمله شير به گاو را حتما در ذهن داريد در آنجا به عينه مشاهده مي كنيم كه شير بر گاو فائق آمده است ، ولي اينجا!! غلبه اي در كار نيست ، آيا شما مي توانيد به من بگوئيد در اين تصوير شير و اژدها به راستي كداميك بر ديگري فائق آمده است ؟؟ اين دو نماد كاملا در هم پيچيده اند و نشان برتري در هيچكدام قابل تميز نيست ، تعادل محض ، اتحاد ، اتحاد بي هويت .نكته اي كه قبلا به آن اشاره كرده بودم .

براي روشن تر شدن معنا، لازم است اينجا رمزي و نشانه اي را براي شما توضيح دهم ، و آن نماد تاي – كيTAI-KIH ( تاي – چي ) [6] است نقشي نمادين بر آمده از تفكر كنفوسيوسي ، كه وحدت اصل فاعلي ( يانگ ) و اصل انفعالي ( يين ) را به صورت دايرهاي تقسيم شده به دو نيم دايره بته جقه ئي نشان ميدهد . اين نقش در هنر تزئيني چيني بسيار كاربرد داشته است .

 

Tai-Kih

Tai-Kih

 

بر اساس تفكر خردگراي چيني ، به علت يك اصل متعالي و ازلي ، جهان بي شكل به دو مقوله تقسيم شد كه بر اثر تاثير متقابل آن دو، هستي به وجود آمد . اين نظريه اي انتزاعي است ، ولي ميتوان براي آن ريشه اي اسطوره اي فرض كرد . به نظر ميرسد كه يين و يانگ در اصل دو خدا بوده اند كه از آشفتگي ازلي برخاسته، و زمين و آسمان را برقرار داشته اند . اين دو نيروي مكمل يكديگر، زوجين ( مثبت و منفي ) را بنياد نهادهاند كه همه جلوه هاي زندگي از كنش و و اكنش آنان پديد شده است . يين معادل آرامش ، زن ، سرما، و يانگ معادل تكاپو ، مرد ، گرما نيز هست .

در مبحث اژدها گفتيم كه : اژدها مظهر متعالي ترين نيروي روحاني، نيروي فوق طبيعي ، ازليت روح تبديلگر ع نيروي الهي تغيير و استحاله، ايقاع طبيعت، قانون صيرورت ، خرد فوق طبيعي و قدرت است . نور و زندگي ، آسمانها ، اقتدار ، نيروي مركز يانگ ( Yang ) است واينكه دو اژدهاي متخاصم و رو به روي هم ، يعني نيروهاي ثنويت يين-يانگ ( Yin-yang ) ، همه تضادها و مكملها ، نيروهاي ناسوتي و لاهوتي در نتيجه ميتوان اينجا شير را نماد اصل انفعالي (يين ) و معادل آرامش ، زن و سرما نيز به حساب آورد .

البته گاهي اوقات اين نماد به شكل عقاب و مار نيز به تصوير كشيده شده است ، مار قمري – يين – غالبا با خصم و رقيب و مكملش يعني عقاب – يانگ – تصوير شده است . تصوير عقاب كه ماري را به چنگال گرفته يا در منقار دارد ، تصويري تقريبا عالمگير است . اين تصوير نماد پيكار قدرتهاي آسماني با قواي دوزخي و تضاد ميان روز و شب و آسمان و زمين و خير و شر است . كه اينجا ميتوان به شير و اژدها تعميم داده شود .

به علاوه دايره ، تصوير رمزي پديده اي خاص يعني كنش هاي متقابل ( تفاعل ، تعامل ) در بطن گروه نيز قلمداد شده است ، بدين معني كه عناصر مختلف ، همزمان و متقابلا نسبت به هم واكنش مي كنند ، نه به صورتي زنجيره اي ، و هر يك در قبال عنصر مجاور خود ، در نظامي خطي ، يكي پس از ديگري.

تاي- چي تو ، رمز كهنسال تا ئو ئيستي ، اين مفهوم كنش متقابل را نمودار مي سازد : يعني نشان ميدهد كه عناصر همبسته در درون دايره ، مكمل يكديگرند ، اين تصوير ، نمودار دو اصل يين و يانگ در فلسفه چين است كه در قبل شرحش آمد . ( از سال 1882 اين نقش در پرچم كره بكار گرفته شد )[7] .

در تاي – چي تو ، دو نيمه دايره ، به نرمي درهم مي آميزند ، به جاي آنكه قطر عمودي دايره ، دو نيمه را قاطعانه از هم جدا كند ، و بنابر اين جدائي ، به حداقل تقليل يافته است . دو نيمه كه » ما گا تا ما » Magatama نام دارند ، به علت سادگي شكل و  وحدانيت قدرتمندشان، مستقل اند : بدين معني كه سر هر سادگي شكل و و حدانيت قدرتمندشان ، مستقل اند : بدين معني كه سر هر ماگاتاما كه نيم دايره است ، آنرا مشخص و جدا و سوا ميكند . دو ماگاتاما عكس يكديگرند تا مجموعا تاي- چي تو را بسازند، بدين معني كه سر يكي در كنار دم ديگريست و برعكس . اين وضع مقلوب و معكوس كه مبين تخالف و تضاد دو نيروي همسنگ است ، موجد تنشي پوياست ، و نه موجب نزاع . اين دو نيروي مخالف كه يكي متمايل به راست است و ديگري متمايل به چپ ، در دايره با هم تركيب ميشوند . دو ماگاتاما ، دو ذات و دو واحد متمايزند ، ولي براي ايجاد شكلي كامل، هر يك نيازمند، ديگري است ، و بدون مقابله با هم ، مكمل يكديگرند .

تاي – چي تو كه معناي اصليش » نقشه بزرگ قطب ها » است . نمودار كنش متقابل و مداوم دو كل در بطن وحدانيت است : يعني نماد ارتباطي دو گانه، پيوند ميان دو ذات ، و دال بر آشتي اضداد ، از طريق اتحاد و اتفاق در بطن دايره است .

در بررسي ها مشخص كرديم كه : » اژدهاي امپراتوري پنج چنگال دارد » و اينجا نيز اژدهاي ما نيز داراي پنج چنگال است. هر دو نماد در بهترين وضعيت و بالاترين طبقه جاي دارند و نمي توان يكي را بر ديگري فائق دانست.

 

 

[3] ذكاء ، يحيي . تاريخچه ارگهاي سلطنتي قاجار. انتشارات آثارملي ايران .تهران .1347

[4] يحيي ذكاء ، محمد حسن سمسار . تهران در تصوير . جلد اول . سروش .تهران . 1369 . صص 95 و 96

[5] كوياجي ، جي سي . مانندگي اسطوره هاي ايران و چين . ترجمه كوشيار كريم طاري . نسل نو انديش . تهران 1378. ص 273

[6] پاكباز ، روئين . دائره المعارف هنر . تهران . فرهنگ هنر .1378

[7] دوبوكور ، مونيك . رمزهاي زنده جان . جلال ستاري .تهران . نشر مركز . 1373 ص 109

ميدان باغ شاه و مجسمه ناصرالدين شاه

ميدان باغ شاه اثر مرحوم كمال الملك 1306 ه.ق - نگارخانه كاخ گلستان

ميدان باغ شاه اثر مرحوم كمال الملك 1306 ه.ق - نگارخانه كاخ گلستان

بازديد ناصرالدين شاه از اتمام ساخت مجسمه خودش در قورخانه - 1304 ه.ق

بازديد ناصرالدين شاه از اتمام ساخت مجسمه خودش در قورخانه - 1304 ه.ق

گويا نخستین مجسمه نصب شده در ميادين تهران قدیم، مجسمه ناصرالدین شاه سوار بر اسب بوده كه در باغ شاه گذاشته شد.این مجسمه به دستور اقبال‌السلطنه وزیر قورخانه و توسط میرزا علی اكبر معمار ساخته شده بود.

در روزنامه شرف سال 5، شماره 50، ربیع‌الثانی 1304 قمری در صفحات 1 و 2 در این مورد چنین آمده است:
«برحسب دستورالعمل جناب اقبال‌السلطنه وزیر قورخانه مباركه مجسمه‌ای از تمثال … بندگان اقدس … تقریباً به اندازه جسم و هیكل … مبارك سواره با لباس رسمی ساخته و ریخته‌اند كه از حیث صنعت ریخته‌‌گری و علم نقاشی و تناسب اعضا و دقایق اوستادی در این فن مخصوص مجسمه‌سازی بهتر از آن به تصویر نمی‌آید، مانند كارهای خوب اساتید اروپا ساخت و حال آن كه اوستادان و صنعتگران این مجسمه تماماً ایرانی هستند.»
ساخت مجسمه در شعبان 1304 ه.ق به پایان رسید. به قول محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در روزنامه خاطرات ابتدا قصد داشتند آن را در سر میدان توپخانه بگذارند اما چنین نشد و دو سالی مجسمه در قورخانه بود تا به باغشاه برده شد. سه‌شنبه 10 صفر 1306  ه.ق را «عید مجسمه» گفتند و بدین مناسبت جشنی برپا داشتند .
بناى ميدان اسب دوانى يا باغشاه كه در غرب تهران قرار داشت – حوالي ميدان حر كنوني – و خارج از محدوده شهرى بود، از دوره فتحعلى شاه است كه به گزارش اعتماد السلطنه » خالي از اهميت »  نبوده و به منظور اسب دوانى و چابك سوارى احداث شد. فتحعلى شاه بعدها نيز بناهايى بدان افزود تا اين كه در عهد ناصرالدين شاه و در حدود سال 1277 ه.ق كوشك هاى معتبر و بناهاى عالى در آنجا ساختند.
عمارت تازه به گزارش روزنامه » دولت عليه ايران » به تاريخ 5 شنبه 8 جمادي الاولي 1277 ه.ق داراي سه بخش و هر بخش دو طبقه بود، قسمت مياني كه بزرگتر از دو عمارت طرفين بود به جلوس شاه اختصاص داشت عمارت دست راست مخصوص وزيران، سران دولت و اميران كشوري و قشون بود.بناي طرف چپ به مهد عليا – مادر ناصرالدين شاه- و زنان حرم خانه اختصاص داشت. در طول سلطنت ناصرالدين شاه عمارت تازه ديگري در ميدان ساخته شد افزون بر آن در ميدان اسب دوانى، گذشته از بناى اصلى، برجى – معروف به برج منظر – نيز ساخته شده بود كه آن برج نيز در آغاز شش طبقه بوده و سپس با برداشتن دو طبقه بالايى آن به برجى چهار طبقه تبديل شد. در واپسين سال هاي سده سيزده ه.ق در محوطه ميدان اسب دواني باغي ايجاد شد كه اعتماد السلطنه از آن به عنوان » باغي در نهايت امتياز » ياد  مي كند به سبب وجود محوطه مشجر، چهارصد فواره و درياچه بزرگى كه از آب قنات ميدان پديد آمده بود، ميدان اسبدوانى را باغشاه خواندند. از ديدنى هاى باغشاه يكى هم مجسمه سواره ناصرالدين شاه بود كه در وسط درياچه باغ بر سكويى قرار داشت.
باغ وحش مختصرى نيز در قسمت جنوبى باغ درنظر گرفته شده بود. باغشاه بعدها به محل استقرار سربازها و لشكر گارد اختصاص يافت. از رويدادهاى باغشاه يكى فرامين محمدعلى شاه قاجار براى سركوب، مقابله و محاكمه مشروطه خواهان بود و ديگرى فرمان به توپ بستن مجلس شوراى ملى كه از آن محل صادر شد.

این متن از اعتماد السلطنه  که در روزنامه خاطرات خود مورخه  سه شنبه 10 صفر 1306 ه.ق  نگاشته علاوه بر نشان گر بودن طرز فکر طبقه ای از اجتماع ، بیانگر این نکته مهم است که در نزد بخش اعظمی از جامعه آن روز ایران این عمل ناصرالدین شاه چندان مورد قبول واقع نمی شده است . به مطالب وی دقت کنید :
» امروز عید مجسمه است . باین معنی که مجسمه همایونی را سواره در قورخانه با چدن ساخته اند ، صنعت خوبی بکار برده اند برای اینکه با بی اسبابی خیلی مشکل بود چنین مجسمه ای  را ساخت. اما لازم نبود جشن بگیرند و عیدی فراهم بیاورند . این مجسمه در ملت اسلام ساختنش حرام است . چنانچه سلطان محمود سلطان عثمانی در شصت سال قبل صورت خود را در مسکوکات نقش نمود شیخ الاسلام و سایر علماء او را تکفیر کردند و فتوی به خلعش دادند که مجبورا مسکوکات را جمع نموده منتها این است که بحمدالله پادشاه قادر است هر چی می خواهند میکند . لیکن باز از این مردمان متعصب هستند که این وضع را نمی پسندند اگر عرض من قبول میشد نمیگذاشتم این تشریفات را فراهم بیاورند . شاه عصری بباغ اسب دوانی تشریف بردند که مجسمه آنجا است . سفراهم همگی با وزراء و قشون و سایر طبقات حاضر بودند سلامی تشکیل داده بودند . نایب السلطنه که مباشر این سلام بود خطبه مختصری خوانده بود و طناب پرده را که جلو مجسمه کشیده بودند که پرده رد شود و مجسمه پیدا شود هر چه خواسته بود طناب را بکشد پرده عقب نرفته بود . بسیار خفیف شده بود. تا مجبورا شخصی بالای مجسمه رفته بود و پرده را رد کرده بود ….. خلاصه شمس الشعراء قصیده و خطیب خطبه خواند ه بود شلیک توپی شده . ساعت یک بغروب مانده مراجعه بعمارت شهر فرمودند.»

– سمسار،محمد حسن . سيماي تهران . زريران. تهران .1386 ج1ص 215
– صنيع الملك . روزنامه دولت عليه ايران.5شنبه 8 جمادي الاولي 1277 ه.ق
– اعتماد السلطنه، محمد حسن بن علی . روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه . ایرج افشار. امیرکبیر . چاپ ششم . 1385

كاخ لازيينكي

مارس 9, 2009 5 دیدگاه

بعد از مدت هاي زياد بالاخره تصوير و تاريخچه عمارتي را كه ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه قاجار در طي اقامت خود در ورشوی لهستان در آن جا ساكن بوده اند و در خاطرات خود از آن ياد كرده اند رايافتم ، نمي توانم خوشحالي خود را بعد از ديدن اين تصاوير بيان كنم ادراكي خاص كه با خواندن خاطرات اين دو پادشاه قاجار در وصف اين عمارت در من بوجود آمد.
شما را به درك اين زيبائي دعوت مي كنم

lazienki_palace1

كاخ لازينكي

براي مطالعه بيشتر در مورد اين كاخ مي توانيد به پيوند زير مراجعه كنيد :
Łazienki Palace

وهمچنین این مقاله که خاطرات ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه در خصوص این کاخ را در خود دارد :
یادمان سفر مظفرالدین شاه به ورشو

این عکس رو بوسیله نرم افزار Google Earth از پارک لازینکی تهیه نمودم که کاخ مورد بحث ما نیز در آن  مشخص هست . برای دیدن این منطقه می توانید از این طول و عرض جفرافیائی در نرم  افزار فوق  استفاده کنید :
52° 12′ 46″ N, 21° 1′ 58″      E

تصویر ماهواره ای پارک لازینکی

تصویر ماهواره ای پارک لازینکی

صداي مظفرالدين شاه

آگوست 10, 2008 9 دیدگاه

 

مظفرالدین شاه و اتابک

مظفرالدین شاه و اتابک

در اينجا صداي مظفرالدين شاه را كه خطاب به اتابك سخناني را ابراز داشته است مي آورم  ( به همراه صدای اتابک  و وزیر امور خارجه) به واسطه ناواضح بودن صدا متن صحبت مظفرالدین شاه را نيز به شكل مكتوب مي نويسم كه اميدوارم مورد توجه واقع شود و به كار آيد .

جناب اشرف ، اتابك اعظم از خدمات صادق ولايق شما كه تا به حال چهل سال است  خدمت مي كنيد ، از همه خدمات شما راضي هستيم به خصوص از خدمات اين سه ، چهار ساله اي كه در وزارت خودتان  مي كنيد و انشاءالله عوض اينها را، همه را به شما مرحمت خواهيم فرمود و شما هم ابدا ذره اي در خدمات خودتان انشاءالله قصور نخواهيد كرد و مرحمت ما را به اعلاي درجه نسبت به خودتان بدانيد .

انشاءالله الرحمن بعد از چهار صد سال كه خدمت بكنيد اميدوار هستم كه هميشه خوب باشيد و اين خدماتي كه به من مي كنيد ، وبه مملكت ايران ميكنيد البته خداوند او را ……بي ….بی …بي عوض نخواهد گذاشت .

انشاءالله عوض او را هم خدا و هم سايه خدا كه خودمان باشيم به شما خواهم داد و از خدمات همه وزرا هم راضي هستيم وشما هم خدمات همه را حقيقتا خوب عرض مي كنيد و همه را به موقع عرض مي كنيد .

شنیدن مستقیم : صدای مظفرالدین شاه و اتابک

دانلود صدا به همراه صدای اتابک ( پیوند اول )

دانلود صدا به همراه صدای اتابک ( پیوند دوم )

* اتابك اعظم (ميرزا علي اصغر خان امين السلطان ) فرزند دوم آقا ابراهيم امين السلطان ، صدر اعظم سه پادشاه قاجار (ناصرالدين شاه ، مظفرالدين شاه و محمد علي شاه) بود . به ترتيب به القاب صاحب جمع ، امين السلطان و اتابك اعظم ملقب بود وي در 21 رجب سال 1325 هجري قمري و در جريان نهضت مشروطه ايران به دست عباس آقا تبريزي كشته شد.

كارنامه درسي احمد شاه قاجار

مِی 30, 2008 5 دیدگاه

گويا پايه نمرات از 2 تا 6 بوده ، جائی كه اعليحضرت نوشته منظور احمد شاه است و در زير آن که وليعهد نگاشته اند همان محمد حسن میرزا برادر احمد شاه می باشد جالب اينكه مرحوم كمال الملك هم تدريس نقاشي مي كرده است ، اسم وي در ليست اساتيد ديده مي شود .

ahmadshah

كارنامه درسي ا�مد شاه قاجار